استان، شهرستانهای مرزی مربوطه ایرانعراقشوش-دشت آزادگان – خرمشهر – هویزه-آبادانخوزستانخلیج فارسآبادان – شادگان – ماهشهر – هندیجاندیلم – گناوه- بوشهر- تنگستان –دشتی- دیّر- کنگان -بوشهرلامرد - مهرفارسپارسیان ( گاوبندی) – بندرلنگه – ابوموسی- بندرعباسهرمزگانتنگه هرمزخمیر – قشم – مینابدریای عمانمیناب -جاسکمیناب -کنارک -چاه­بهارسیستان و بلوچستانپاکستانسرباز – سراوان – خاش - زاهدانافغانستانزاهدان – زابل – زهک – میان کنگیقائنات – درمیان – سربیشه - نهبندانخراسان جنوبیخواف – تایباد – تربت جام-  سرخسخراسان رضوی ترکمنستانسرخس – کلات – درگز - قوچانشیروان - بجنوردخراسان شمالیآق­قلا –  گنبد کاووس – مراوه­تپه - بندر ترکمن  گلستان  دریای خزربندر ترکمنبهشهر – نکا – سارس – جویبار – بابلسر – محمود آباد – نور – نوشهر – چالوس – تنکابن – عباس­آباد – رامسرمازندرانرودسر – لنگرود – لاهیجان – آستانه اشرفیه – رشت – انزلی – رضوانشهر – طوالش - آستاراگیلانآذربایجاننمین – مشکین شهر –گرمی -  بیله سوار – پارس­آباداردبیلماکوآذربایجان غربی ارمنستانماکوچالدران ترکیهچالدرانخوی – سلماس - ارومیه   عراقاشنویه – پیرانشهر - سردشتبانه – سقز – مریوان - سروآبادکردستانپاوه – جوانرود – ثلاث باباجانی – سرپل ذهاب – قصرشیرین -کرمانشاهایوان – ایلام – مهران - دهلرانایلامشوش- دشت آزادگان- هویزه - خرمشهرخوزستانماخذ: استخراج از نقشه تقسیمات استانی درگاه استانداری­های استان­های مختلف کشور 2.وضعیت اشتغال در ۱۶ استان مرزیتوزیع نامتوازن فرصت‌ها و سرمایه گذاری های صورت گرفته در دهه های اخیر برای ایجاد صنایع و اشتغال در استان ها نه تنها باعث مهاجرت اجباری صدها هزارنفر از استان های مختلف به کلانشهرهایی مانند تهران شده است، بلکه باعث شده تا جمعیت باقی مانده در استان های کمتر برخوردار از فرصت سرمایه گذاری های موثر نیز اغلب با بیکاری بالا و نبود فرصت های شغلی مواجه باشند.به گزارش مهر، با وجود قرار داشتن ۱۶ استان در حاشیه مرزها با جمعیتی بالغ بر ۳۶.۵ میلیون نفر؛ اما عدم سرمایه گذاری های مناسب در دهه های اخیر، نبود صنایع اشتغال زا و تمرکز سرمایه گذاری ها در برخی مناطق کشور مانند تهران، باعث مهاجرت اجباری هزاران نفر به داخل کشور به امید یافتن کار و دسترسی به امکانات بهتر شده است. در حال حاضر، بیکاری در برخی از شهرهای مرزی باعث شده تا در ساعاتی از روز که افراد باید در جایی مشغول به کار باشند، از بیکاری درتوزیع نامتوازن فرصت‌ها و سرمایه گذاری های صورت گرفته در دهه های اخیر برای ایجاد صنایع و اشتغال در استان ها نه تنها باعث مهاجرت اجباری صدها هزارنفر از استان های مختلف به کلانشهرهایی مانند تهران شده است، بلکه باعث شده تا جمعیت باقی مانده در استان های کمتر برخوردار از فرصت سرمایه گذاری های موثر نیز اغلب با بیکاری بالا و نبود فرصت های شغلی مواجه باشند.این مسئله در دهه های گذشته در مورد بیشتر استان های کشور وجود داشته اما در مورد استان های واقع در مرزهای کشور، وضعیت بدتر نیز است. در حال حاضر، طبق آخرین تقسیمات کشوری، ۱۲ استان کشور در مرزها قرار گرفته که دارای مرز خشکی با کشورهای همجوار است.۳۶ میلیون نفر در استان های مرزیعلاوه بر آن، ۴ استان مازندران، گیلان در شمال و بوشهر و هرمزگان در جنوب نیز دارای مرز آبی با سایر کشورها هستند که می توان آنها را نیز جزو استان های مرزی محسوب کرد. طبق آخرین سرشماری صورت گرفته در سال ۹۰، جمعیت استان های مرزی ایران ۳۶ میلیون و ۵۸۳ هزار و ۸۲۸ نفر است که بیش از نیمی از کل جمعیت کشور را تشکیل می دهد.هرچند هر یکی از استان های واقع در نوار مرزی ایران دارای شرایط جغرافیایی خاصی بوده و از اینرو دسترسی به امکانات، ایجاد صنایع اشتغال زا، سرمایه گذاری ها و همچنین مراودات با کشورهای همسایه نیز متفاوت است؛ اما در عین حال، وضعیت اشتغال در برخی استان ها مانند استان های واقع در غرب کشور مانند کرمانشاه و ایلام و خراسان جنوبی و شمالی در شرق و شمال شرق قطعا با وضعیتی که در گیلان و مازندران و یا هرمزگان وجود دارد، متفاوت است.اما نقطه اشتراک در همه استان های مرزی کشور و مناطقی که به دلایل گوناگون از سرمایه گذاری های صورت گرفته، سهم چندانی نبرده اند؛ وضعیت نامناسب بازار کار، نبود فرصت های شغلی متناسب با نیازهای امروز جوانان و همچنین مهاجرت اجباری هزاران کارجوی جوان به مراکز کشور مانند پایتخت به امید یافتن شغلی مناسب است.طبق آخرین اعلام مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در استان آذربایجان شرقی ۱۰ درصد، آذربایجان غربی ۸.۵ درصد، اردبیل ۹.۱ درصد، ایلام ۱۱ درصد، بوشهر ۱۰.۱ درصد، خراسان جنوبی ۸.۴ درصد، خراسان رضوی ۱۰ درصد، خراسان شمالی ۱۳ درصد، سیستان و بلوچستان ۱۲.۲ درصد، کردستان ۱۰.۴ درصد، کرمانشاه ۱۴.۷ درصد، گلستان ۱۳.۷ درصد، گیلان ۱۳.۶ درصد، مازندران ۱۰.۴ درصد و هرمزگان نیز ۱۳.۸ درصد بوده است.3.انواع سکونتگاههای روستایی.(مسکن.آب.اقلیم)به علّت کمبود اطلاعات آماری،هر نوع طبقه‏بندی دربارهء انواع مختلف سکونتگاههای‏ روستایی در ایران باید با دقت تمام و صرفا براساس پیدایش و تکوین آنها صورت پذیرد. علاوه بر این لازم است انواع مختلف آنها در دوره‏های گوناگون شناخته شده و ویژگیهای‏ خاص آنها نیز مطالعه شود.الف:سکونتگاههای روستایی قدیمی:سکونتگاههای روستایی قدیمی هم در دوران توسعهء کوچ نشینی و هم در قرون وسطی و دوران معاصر موجودیت خود را حفظ کرده‏اند.متأسفانه از این‏گونه سکونتگاهها نمی‏توان‏ شرح کاملی ارائه کرده و چگونگی تکوین آنها را به تصویر کشید.البته این مشکل موقعی‏ حل می‏شود که انسان بتواند روشهای مختلف بهره‏برداری و برداشت از زمین را تجزیه و تحلیل کرده و به نتایج کاملا منطقی برسد.بنابراین تا آن جایی که‏ امکان پذیر است اطلاعات مختصری در مورد پراکندگی این نوع سکونتگاهها داده‏ می‏شود.43تعداد معینی از واحه‏های بزرگ مانند اصفهان،یزد،کرمان،و سایر واحه‏های حاشیه‏ کویر به علّت وسعت و قدرت دفاعی تسلّط بر جاده‏ها در موقع حملات اقوام مختلف‏ مخصوصا«ترک»ها و«مغول»ها از انهدام کامل مصون مانده‏اند.متأسفانه هنوز در مورد ساختمان داخلی این سکونتگاهها و روابط آنها با زمنی زیر کشت مطالعات کافی انجام‏ نگرفته است.بعلاوه این نوع واحه‏ها از شهرها«شهرهایی که حرفه اصلی مردم آنه غالبا کشاورزی بوه و شهرها دارای برج و بارو بودند»و روستاهای متراکم و بزرگ به وجود آمده‏ دراطراف منابع آب،تشکیل یافته‏اند.منابع آب ماند«چشمه،قنات،و غیره»هسته اصلی‏ روستا را تشکیل می‏دهند و عواملی چون مسایل دفاعی در شکل‏گیری روستاها چندان‏ نقشی ندارند.44مطابق قانون عمومی مقر اصلی روستا بر روی دامنه شیب‏دار و سنگی که‏ از ساحل درّه آغاز می‏شود قرار دارد.این نوع شیبها نسبة مسطح هستند و خانه‏ها بر روی آنها ساخته‏شده‏اند و به وسیله دیوارهای کم ارتفاع سنگی و یا نرده و یا حصار از هم جدا می‏شوند.در نواحی آتشفشانی دماوند بعضی از روستاهای قدیمی بر روی«توف»های آتشفشانی در بالای دره عمیق هراز قرار گرفته‏اند45.در این گون هروستاها غالبا بخش مرکزی‏ روستا که به منابع آب مانند چشمه و قنات نزدیکتر است به کشت یونجه و غلات اختصاص‏ داده شده است.این قبیل اراضی را اوّل شخم زده سپس ضمن صاف کردن سنگهای آن را جمع‏آوری کرده و به‏طور منظم به آن کود می‏دهند.اگر از بخش مرکزی روستا کمی دور شویم شکل مزارع تغیر کرده‏46و به شکل مستطیل در می‏آیند و فقط با آب باران مشروب‏ شده و به آیش گذاشته می‏شوند.و فقط زمانی که دامها بر روی آنها حرکت می‏کنند در حقیقت به آنها کود داده می‏شود.در این اراضی،در اطراف درّه‏های کوهستانی که فاصله‏ چندان زیادی با روستا ندارند.سر پناههایی ابتدایی و یا آغلهای سنگی،در مراتع‏ «قشلاق»،درست می‏کنند که در داخل آنها گله‏های کوچک دره‏های اولیه فصل سرما و قبل از آن‏که دامها به اصطبلهای دیامی در داخل روستا برده شوند،نگهداری می‏شوند در مراتع تابستانی«ییلاق»که کمی دورتر قرار دارند و تصادفا به وسیلهء مزارع احاطه شده‏اند، سرپناههایی تابستانی،از سنگ،درست می‏کنند و سقف آنها را با شاخ و برگ می‏پوشانند. در نواحی که درخت کمیاب است سر پناههایی از سیاه چادر«که تقلید از عشایر است»نصب می‏کنند.معمولا سرپناههای تابستانی در فصل زمستان‏ بلا استفاده‏اند.بافت سکونتگاههای قدیمی کوهستانی به هم ریخته و نامنظم است.امّا بعضا وضع‏ توپوگرافی زمین شکل منظمی به آنها می‏بخشد.بدین ترتیب که روستا به چند بخش تقسیم‏ می‏شود به‏عنوان مثال می‏توان از روستاهایی نام برد که بر روی چند تپه قرار گرفته‏اند. چشم‏انداز روستا باز تر از روستاهای واحه‏ای است و اغلب مساکن به شکل مربع و گلی‏اند. در نواحی که درسترسی به درخت تبریزی یا بید آسانتر است پشت بامها مسطحاست در حالی که در بیشتر نواحی صحرایی پشت بامها گنبدی شکل است.معمولا مساکن پنجره‏ ندارند.امّا به علّت نگهداری دامها در فصل زمستان،منضمات خانه از قبیل حیاط،انبار، اصطبل نسبة وسیعترند.مسکن ترکیبی است از قسمتهای مختلف و به صورت مرکب است. غالبا اصطبل زیر اطاق نشیمن قرار دارد زیرا در این حالت هم مقداری از حرارت اصطبل به‏ اطاق نشیمن منتقل می‏شود و هم امنّیت اصطبل بیشتر می‏شود.در نواحی که زمین از سنگهای نرم ساخته‏شده به‏عنوان مثال در ارتفاعات سهند که زمنی ار توفهای آتشفشانی و از سنگهای نرم پوشیده شده است چشم‏انداز مساکن به شکل کندوی زنبور عسل است.در سالهای اخیر به علّت رکود شیوهء اصطبل‏سازی در زیر اطاق نشیمن،در اثر افزایش‏ جمعیت و افزایش دام و نیز ترس از تلفات دامها،روستاییان مجبور شده‏اند غارهایی در دامنه‏ کوههای نزدیک روستا برای نگهداری دامهای کوچک تعبیه کنند که همین عمل سبب‏ شده تا تبپ جدیدی از روستا به وجود آید.در بعضی نواحی این شیوه بسیر قدیم است. بدین معنی که وجود یک لایه چین خورده در نزدیک روستا این امکان را به وجود می‏آورد که اصطبل در آن‏جا ساخته شود.در این روستاها دامهای کوچک در فصل زمستان،در طول‏ روزهایی که هوا مناسب است برای چرا از اصطبل به بیرون آورده می‏شوند.امّا دامهای‏ بزرگ هرگز دورتر از محل سکونت صاحبانشان نگهداری نمی‏شوند.بدین ترتیب صاحب دام‏ مجبور می‏شود اطاق نشیمن خود را بر روی اصطبل درست کند.از این نوع مساکن دو طبقه‏ در روستاهای فلات مرکزی ایران بندرت یافت می‏شود.زیرا در روستاهای قدیمی فلات‏ مرکزی اغلب مساکن یک طبقه هستند.امروزه ساخت خانه‏های دو طبقه در این قبیل‏ روستاها در اثر بالا رفتن درآمد و سطح زندگی و خواست روستاییان است و نه مقتضیات‏ دامداری.بدین صورت که طبقه اوّل را برای سکونت در فصل زمستان و طبقه دوم را برای‏ اقامت در تابستان اختصاص می‏دهند در حالیکه در گذشته اطاقهای تابستانی و زمستانی‏ در طبقه هم کف بودند و تنها ممیز اطاقهای تابستانی و زمستانی محفوظ بودن آنها از سرما و گرما بود.ب:سکونتگاههای روستایی در سواحل دریای خزر با ریزشهای جوی زیاد:یکجانشینی از قدیم الایام در گیلان و مازندران و در قسمت مغرب گرگان مرسوم بوده‏ است امّا تاریخ بهره‏برداری و نوع بهره‏برداری از زمین و شرایط محیط طبعی و ویژگیهای‏ خاص این نواحی آن را از فلات مرکزی ایران متفاوت و سکونتگاههای آن ار متمایز و در گروه خاصی قرار داده است.یکی از ویژگیهای این ناحیه،عمومیت داشتن دو دسته از روستاها یعنی روستاهای‏ پراکنده با بافت نا منظم و روستاهای متمرکز است.روستاهای پراکنده به شکل ستارگانکوچکی هستند که از چند خانهء جدا امّا نزدیک به هم تشکیل شده‏اند.47به‏عنوان مثال‏ روستای قاسم‏آباد در ناحیهء«رانی کوه»در گیلان شرقی که طول اراضی آن چندین کیلومتر است و در کنار کوه بر روی میوه یک جلگهء رسوبی که به وسیلهء سیلابها بردیه شده در میان‏ باغات میوه و مزارع برنج قرار گرفته است.در حالی که در روستاهای متمرکز مساکن بر روی تپه‏های کم ارتفاع به هم فشرده شده‏اند و اراضی کشاورزی کاملا از آنها جدا هستند و روستا مانند جزیره‏ای د روسط مزارع کشاورزی استقرار یافته است.در داخل روستاها میدان قدیمی روستا در وسط مساکن و باغات قرار گرفته است.روزها دامها در آن جمع‏ کرده و از طریق راهی که از کنار مزارع برنج می‏گذرد به طرف مراتع هدایت می‏کنند.و بعضا نیز دامها را شبها در میدان نگه می‏دارند زیرا دامها بسختی می‏توانند از میدان فرار کنند.به‏ عنوان مثال می‏توان از روستای«کلارجان»در مغرب چالوس نام برد.روستاهای پراکنده‏ بیشتر در ساحل قرار دارند.هنوز دلایل کافی برای توسعه آنها نمی‏توان ارائه داد.نتایجی که‏ از این پراکندگی حاصل شده است این است که اراضی کشاورزی در طول یک دوره‏ متمادی زیر کشت رفته‏اند.در آغاز این روستاها به علّت مشکلات مربوط به آمده کردن زمین‏ روز بروز بر تعداد مساکن افزوده شد و تراکم مساکن بیشتر شده و وسعت روتاها افزایش‏ یافت.از طرف دیگر چون اراضی کشاورزی در زمانهای مختلف به زیر کشت رفته‏اند لذا نحوه مالکیت و زمین داری حتی در داخل یک روستا یکنواخت نیست.در قاسم‏آباد خانه‏های قدیمی به مالکین بزرگ تعلق دارند،در حالی که خانه‏های جدید مخصوصا آنهایی‏ که از اواسط قرن گذشته به وسیلهء مهاجرین و پناهندگان قفقازی احداث شده‏اند به مالکین‏ خصوصی تعلق دارند.همچنین تیپ و نوع خانه‏ها در این روستا با آنچه که در روستاهای‏ قدیمی فلات وجود دارد متفاوت است.مصالح اوّلیه از جنگلها انبوه اطراف تهیّه می‏شود و ساختمان مسکن در برابر بارانهای‏ سنگین ناحیه مقاومتر است.پشت بامها شیب تندی دارد و غالبا با ساقهء برنج و یا توفال‏ پوشیده شده‏اند.در شهرها،به‏عنوان مثال در شهر رشت،پشت بامها شیب کمتری و از سفال‏ و یا کرومیت تشکیل شده‏اند و یا در ساختمان مصالح کارخانه‏ای از قبیل سیمان و آهک و (47)-پژوهشهای جغرافیایی،شماره 25،سال بیست و یکم،شهریور 1386،صفحه 50،دانشگاه تهران،موسسه جغرافیا.گچ و چوب استفاده شده است که عموما چوب عنصر غالب در ساختمان است.معمولا مساکن به علّت مرطوب بودن زمین و پایه‏های چوبی دو طبقه‏اند و نمای بیرونی مسکن‏ براحتی قابل رویت است.امروزه در ناحیه دریای خزر نمونه‏هایی وجود دارد که هریک از آنها نشان دهنده‏ تکامل مساکن در ناحیه می‏باشند48ساده‏ترین نوع آنها،مساکن یک طبقه است که از مصالح سبک و ارزان قیمت ساخته‏شده است.نوع پیشرفته آن مساکنی هتنسد که از بیم‏های قوی ساخته‏شده‏اند و آب باران در این‏گونه مساکن براحتی به وسیله ناودانهای‏ اطراف به پایین ساختمان انتقال می‏یابد.در مرحله سوم بیم‏ها به پایه‏های چوبی محکم‏ تبدیل شده‏اند.بالاخره در شکل تکامل یافته‏تر،مساکن سادهء اولیه به مساکن دو طبقه‏ای‏ تبدیل می‏شوند که طبقه دوم معمولا به صورت سالنی نسبة وسیعی است که در فصل تابستان‏ از هوای مطبوعی برخوردار است.امّا بالاتر از همه در سواحل دریای خزر،مسکن قسمتهای مختلف از قبیل حیاط و ساختمان تقسیم می‏شود.در کنار ساختمان اصلی،ساختمان دیگری وجود دارد که‏ بر روی پایه‏های چوبی قرار گرفته و کف آنرا،چوب مفروش می‏سازند و سقفش را با کاه و برگ و پوشال می‏پوشانند و اطرافش را با حصیر محدود می‏کنند.در کنار آن نردبانی که از آن‏ به جای پلکان استفاده می‏کنند قرار می‏دهند.شبها برای حفظ امنیت ساختمان نردبان را در داخل اطاقی می‏گذارند.این خانه تابستانی را در اصطلاح محلی تالار می‏گویند.انبار مسکن‏ که غالبا در آن شلتوک نگهداری می‏شود در مقابل ساختمان اصلی ساخته می‏شود.علاوه بر آنها محّل ویژه‏ای برای پرورش کرم ابریشم تعبیه می‏کنند.قفس مرغان خانگی از چوب‏ ساخته می‏شود و از دید پرندگان شکاری پنهان است.روستاهای متمرکز تنها در مناطق کوهستانی جنگلی خزر و در جلگه‏های باریک‏ دامنه‏های البرز متمرکز می‏شوند همچنین خانه‏های انفرادی نیز در این نواحی بسیار فشرده‏ هستند.سبک خانه‏ها متأثر از سبک خانه‏های ساحلی و فلاتی است ولی به علّت استفاده‏ زیاد از الوار،خانه‏ها تیپ خزری پیدا کرده‏اند.در این نواحی نیز احداث ساختمانهای‏ دو طبقه در حال توسعه است اما تغییرات اساسی به جز اطاقی برای دستگاه بافندگی در آنها مشاهده نمی‏شود.ج:سکونتگاههای قلعه‏ای:سکونتگاههای باز و پراکنده تقریبا نشان دهندهء امنّیت کوهستان‏ها و یا عدم نفوذ و دست اندازی کوچ نشینان هستند.امّا در جلگه‏ها و در فلات داخلی به علت این‏که روستاها مرتبا مورد تاخت‏وتاز و حملات کوچ نشینان بوده‏اند لذا شکل قلعه را به خود گرفته‏اند. ان گونه روستاها با دیوارهای بلند،با برجهایی که در گوشه‏ها و یک دروازه بزرگ ورودی با برج نگهبانی،طرح مستطیلی دارند.معمولا ترکیبات داخل قلعه عبارت است از یک خیابان‏ مرکزی که از دروازهء قلعه شروع می‏شود و از کنار خانه‏های داخل آن عبور می‏کند.هر خانه‏ دارای حیاط کوچکی است که برای استفاده اهل خانه و نگهداری دامها تعبیه شده است. مساکن داخل قلعه به هم متصلند و رو به جبهه داخلی دیوار دفاعی ساخته‏شده‏اند.تنّوع در شکل ظاهری قلعه‏ها موجب شده است که«روزنفلد»معتقد شود49که وجود قلعه قبل از این‏ که ناشی از ضرورت انطباق با محیط جغرافیایی خاص و یا نتیجه شدت گرفتن ناامنی‏ باشد،متاثّر از سبک معماری بخصوصی است که می‏تواند با مقتضیاتی سخت متفاوت‏ منطبق شود.در این مورد با یکی از جنبه‏های قدیم تمدّن ایران در فلات و بخش پست‏ آسیای مرکزی روبرو هستیم.احتمال می‏رود که منشأ این قبیل معماری به ابنیه‏ای برسد که به صورت مساکنی بوده‏اند یک پارچه،مرکب از حجرات و اطاقهای بسیار و بدون ارتباط داخلی باهم.50از آن گونه که هر سفلد51در توصیف عصر نو سنگی در پرسپولیس و تولستوف‏52در بیان‏ وضع خوارزم،که مربوط به هزاره اول قبل از میلاد است،اشاراتی دارند.شکل روستاهای‏ قلعه‏ای که بهترین نمونه آن را در روستای«طالخونچه»نزدیک شهر مبارکه در استان‏ اصفهان مشاهده می‏کنیم دقیقا نشان‏دهنده این است که از این نوع معماری اقتباس شده‏ است.این قبیل مساکن در نیمه اوّل و آغاز نیمه دوم از هزاره اوّل در قرون پنجم و ششم قبل‏ از میلاد بلافاصله پس از غلبه«کوشان»ها در«فرغانه»پدید آمدند ول یدر قره قوم این شیوه‏ معماری براصر توسعه نفوذ تمدن ایرانی در دوران هخامنشی رواج گرفته است.عناصری از این‏ سبک معماری را هم‏اکنون در استخوان بندی مساکن شهری ایران می‏توان بازیافت که به‏ صورت دیواره‏های بلند و محوطه‏های داخلی،که بر آن جلو خانی با درهای متعدّد مشرف‏ است،خود را نشان می‏دهند.این نوع بناها از لحاظ ارزش دفاعی اهمیّتی ندارند زیرا ضخامت دیوارها معمولا ناچیز است و موقعیّت کنونی آنها در عمق درّه‏ها،در حالی که‏ ارتفاعات بسیاری بو آنها مشرف هستند،بسیار نامساعد جلوه می‏کند باتوجه به این‏که‏ کاریزها معمولا بسیار دورتر از حصار قلعه‏ها قرار گرفته‏اند فقدان آب در بسیاری موارد مقاومت در برابر یک محاصره طولانی را غیر معدور می‏سازد.خصوصیات معماری قلعه‏ای و قدیمی بودن روستاهای قلعه‏ای و عمومیّت داشتن آن در تمام ایران«روزنفلد»رابه این‏ نتیجه نزدیکتر کرده است که معماری قلعه‏ای نتیجه مقتضیات یک زمان خاص سخت نبوده‏ بلکه این نوع معماری زاییدهء فرهنگ جامعهء ایرانی است که منشأ آن جامعه«کلن»بوده‏ است.نه تنها این روستاها نشان‏دهنده یک سبک خاص ساختمانی و اجتماعی هستند، بلکه در تمام مساکن روستایی نیز این نقشه ساختمانی پیاده شده است.روستاهای قلعه‏ای‏ در نقاط مختلف کشور در فارس،در اطراف اصفهان،تهران،خوزستان در شمال غربی‏ کشور و در سیستان مشاهده می‏شوند.تعداد این نوع روستاها در خراسان بیشتر است.53غالبا این نوع روستها در جلگه‏ها و در سرزمینهایی که برای یورش و حملات مناسبند ساخته‏ شده‏اند.البته در این جلگه‏ها بعضا روستاهایی یافت می‏شوند که به علّت وسعت و جمعیت‏ زیاد،در برابر حملات و راهزنان به داشتن دیوار دفاعی نیازی نداشته‏اند.باوجود این‏که‏ روستاهای قلعه‏ای بسختی می‏توانند در برابر حملات و محاصره غارتگران مقاومت کنند امّا باز هم نمی‏توان منکر ارزشهای دفاعی این قبیل روستاها شده و آن را تنها یک پدیده و فنومن ایرانی به حساب آورد.بدون‏شک افزایش امنیت داخلی میزان جمعیت دیر یا زود به حیات این نوع‏  روستاها در ایران خاتمه خواهد داد افزایش جمعیت در روستاها سبب شده که مساکن جدید بیرون از قلعه ساخته شوند و در حقیقت این مساکن از فضای عمومی تخطی کرده‏اند. مساکن جدید دارای دیوار همگانی دفاعی نیستند به عبارت دیگر امروز قلعه هیچ نقشی در توسعه روستا ندارد زیرا کشور از امنیت اجتماعی زیادی برخوردار است.د:سکونتگاههای روستایی با سنتهای کوچ نشینی:روستاهایی که در سالهای اخیز توسط کوچ نشینان ساخته‏شده‏اند با روستاهایی که در گذشته توسط کشاورزان به وجود آمده‏اند،تفاوت دارند.در وهله اوّل مقر این روستاها بندرت به علّت استفاده و دسترسی به منابع آب و آبیاری تعیین شده است و غالبا این‏ روستاها در میان اراضی که با آب باران مشروب می‏شوند و زراعت دیمی در آنها امکان پذیر است و یا دارای مراتع حاصل خیز و پربار هستند،استقرار یافته‏اند.در حالی که‏ روستاهای معمولی مستقیما در جلگه‏های حاصل خیزب و یا در کنار دره‏های کوهستانی و یا بر روی ایوانهای آَّرفیت که غالبا به وسیلله قنات مشروب می‏شوند قرار گرفته‏اند.مثلا گمیشان‏ در گرگان که از استپهای خاک رس تشکیل یافته و در گذشته جزو مراتع تابستانی بود و ترکمن‏ها در سال 1330 شمسی مساکن خود را بر روی آن بنا نهادند،از این جمله است.ساختمان این قبیل روستاها ژئومتریک است و یا حداقل شکل منظم و مرکزیت‏ طرح ریزی شده‏ای دارد.فواصل خانه‏ها از یکدیگر نسبة مناسب و بازتر از سکونتگاههای‏ قدیمی است.سکونتگاههای قدیمی بودن آن‏که توسعه پیدا کنند رشد می‏یافتند زیرا در آن‏ زمان رسم بر این بود که مساکن جدید را در محدوده روستا می‏ساختند.بعلاوه فقدان درخت‏ و ظاهر عریان از خصوصیات ویژهء روستاهای جدید است.شکل بعضی از مساکن قدیمی‏ همانند«اوبه»در ترکمن یا سیاه چادر در زاگرس و یا«کپر»در بلوچستان است.امّا در حال حاضر مساکن دائمی که در این روستاها ساخته می‏شوند دقیقا شبیه مساکن‏ روستاهای قدیمی است بدین ترتیب که ترکمنهای گمیشان در وسط استپهای لخت و عریان‏ مساکنی دو طبقه از چوب و کاه گل و شن و آهک و سیمان احداث می‏کنند.طرح این‏ خانه‏ها از مساکن مازندان یعنی از نزدیکترین همسایه خود اقتباس کرده‏اند.با مطالعه‏ مورفولوژیروستاها به آسانی می‏توان سکونتگاههای جدید کوچ نشینان را از سکونتگاههای‏ روستا نشینان،که به گذشتهء دور تعلّق دارد،تشخیص داد امّا در مقابل تفاوت بین مساکنی که متعلق به نیمه کوچ نشینان و کوچ نشینان است چندان قابل تشخیص نیست زیرا نیمه‏ کوچ نشینن که در واقع منشاء کوچ نشینی دارند به علّت مناسب نبودن شرایط طبیعی بندرت‏ دست به کوچهای طولانی می‏زنند لذا تنها شکل فیزیکی روستا و سازمان ناحیه‏ای آن‏ می‏تواند ملاک خوبی برای این تشخیص باشد.در حقیقت واحه«نیک شهر»در بلوچستان‏ از تجمع تعدادی از کلبه‏های مخروطی و یا نیم کره‏ای و یا از کلبه‏هایی که به صورت‏ پراکنده در داخل باغات نخل و یا در حاشیه مزارع غلات قرار دارند تشکیل شده است.54 این واحه از کمترین تجهیزات و امکانات اجتماعی برخوردار است.هر نه کلبه دارای یک‏ مسجد است.مسجد تنها جایی است که نیازهای دینی و اجتماعی جامعه را برطرف می‏کند. میدان عمومی و بازار واقعی برای مرتفع کردن نیازهای مردم و تامین توسعه واحه و خدمات‏ لازم وجود ندارد.سازمان اجتماعی همانند سایر سازمانهای اجتماعی در جواممع یکجانشین‏ در ارتباط با مالکیت زمین است.مساکن گلی مستطیلی شکل با پشت بامهای مسطح در «نیک شهر»بسیار کم است.55می‏شود،می‏باشد همچنین«لاهار»که از چندین کلبهء متعلق به مردم نیمه کوچ نشین تشکیل شده است.لازم به توضیح است که هر چند«لاهار»یکشهر تشکیل می‏دهند.در این‏جا یک سنت قدیمی از دوران نیمه‏ غار نشینی معمول است و آن انبارهای عمومی است که هسته مرکزی جوامع را تشکیل‏ می دهند.انی انبارهای کالا را در اصطلاح محلی«کات»می‏گویند،کلمه‏ای که با همان‏ خصوصیات در دوره هخامنشیان معمول بوده است.به احتمال زیاد تاریخ پیدایش زندگی‏ نیمه کوچ نشینی در بشاگرد به قبل از قرون وسطی می‏رسد.شواهد دیگری نیز وجود دارد که‏ این نظریه را اثبات می‏کنند.از جمله این‏که امروزه در جامعه بشاگرد سنّتهایی مرسوم است‏ که تاریخ آنها به دوره‏های بسیار دور می‏رسد.بدین ترتیب که شکل مهاجرت آنها متعلق به‏ زندگی نیمه کوچ نشینی گذشته امّا روش کشت و برداشت آنها متعلق به روستاییان‏ یکجا نشین است.این موضوع در بین مردم«پاپی»در لرستان نیز وجود دارد:این مردم نیمه‏ کوچ نشین هنگام کوچ از گاو نر،که استفاده از آن از دوران قرون وسطی که از نیاکانشان به آنها رسیده،استفاده می‏کنند.و امّا همین مردم به علّت ارتباط با کوچ نشینان در فصل‏ تابستان در ییلاق از سیاه چادر استفاده می‏کنند و در فصل زمستان د رداخل اطاقهای مسقّف‏ بسر می‏برند.4.مهاجرت.(داخلی وخارجی) مهاجرت شكلي از تحرك جغرافيايي يا تحرك مكاني است كه بين دو واحد جغرافيايي صورت مي‌گيرد و يكي از عوامل مهم تغيير دهنده تعداد و تركيب سني و جنسي جمعيت است. توضيح اينكه منظور از مهاجرت در اين بررسي دو گروه عمده مهاجران داخلي و مهاجران بين‌المللي (خارجي) هستند. در سرشماري‌هاي عمومي نفوس و مسكن ايران، تنها آمار مهاجرت به داخل كشور ارایه شده كه به دلايلي آمار و ارقام قابل قبولي براي استفاده در پيش‌بيني‌هاي جمعيتي نیستند. به‌عنوان مثال تشابه گويشي و فيزيكي اكثر مهاجران افغاني با جمعيت بومي به‌ويژه در شرق ايران و برخورداري آنان از شرايط و امكانات زيستي و شغلي همسان با خود ايرانيان، اين فرصت را به آنها داده كه در هنگام سرشماري هويت خويش را پنهان و  اغلب به عنوان جمعيت ايراني مورد شمارش قرار گيرند. از سوي ديگر، هزاران ايراني در دهه‌هاي اخير به مرزهاي خارج از كشور مهاجرت كرده‌اندكه شمار آنها تاكنون مبهم باقي مانده است زيرا اكثر اين مهاجرت‌ها مبتني بر طي کردن تشريفات و ضوابط قانوني و رسمي نبوده است تا اطلاعات آنها در جايي ثبت شود. اطلاعات ارایه شده در مورد حجم و ويژگي‌هاي ايرانيان مقيم خارج از كشور نيز به‌طور عمده موردي و موضوعي و اغلب مبتني بر ملاحظات سياسي بوده است تا جمعيتي و اقتصادي. از این رو، در این نوشته تنها به تحلیل مهاجرت‌های داخلی بسنده می‌شود. مهاجرت‌های داخلی براساس نتایج سرشماری‌های نفوس و مسکن در فاصله سال‌هاي 1385-1375، در مجموع 12148148 نفر محل سكونت خود را ترك كرده و در محلي غير از محل اقامت قبلي خود ساكن شده‌اند. از اين تعداد، محل اقامت قبلي 11783772 نفر (97 درصد) داخل كشور و 260495 نفر (2.14 درصد) خارج از كشور بوده است و 103881 نفر (0.86 درصد) نيز محل اقامت قبلي خود را اظهار نكرده‌اند.در مجموع 11783772 نفر كه طي سال‌هاي 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل كشور تغيير داده‌اند، 4774041 نفر (40.51 درصد) در بين استان‌هاي كشور و 7009731 نفر (59.49‌ درصد) در داخل‌استان‌هاي ‌محل  زندگي خود جابه‌جا شده و محل سكونت جديد انتخاب كرده‌اند.همچنين از مجموع 7009731 نفر كه طي سال‌هاي 1375 تا 1385 محل اقامت خویش را در محدوده استان محل زندگي خود تغيير داده‌اند، محل اقامت قبلي 3898043 نفر (55.61 درصد) شهرستان محل سرشماري و 3111690 نفر (44.39 درصد) شهرستان‌هاي ديگر استان محل سرشماري بوده است.بررسي مهاجران برحسب منشأ شهري يا روستايي نشان مي‌دهد، از مجموع 11783772 نفر كه طي سال‌هاي 1375 تا 1385 محل اقامت خود را در داخل كشور تغيير داده‌اند، محل اقامت قبلي 8389676 نفر (71.20 درصد) نقاط شهري (منشأ شهري) و 3394096 نفر (28.80 درصد) نقاط روستايي (منشأ روستايي) بوده است.از مجموع 8389676 نفر مهاجران كه محل اقامت قبلي خود را شهر اعلام كرده‌اند 6385665 نفر (76.11 درصد) به ساير شهرها (مهاجران شهر به شهر) و 2004011 نفر (23.89 درصد) به نقاط روستايي (مهاجران شهر به روستا) وارد و ساكن شده‌اند.همچنين از مجموع 3394097 نفر كه محل اقامت قبلي خود را روستا اعلام كرده‌اند، 2330054 نفر (68.65 درصد) به شهر (مهاجران روستا به شهر) و 1064043 نفر (31.35 درصد) به ساير نقاط روستايي (مهاجران روستا به روستا) وارد و ساكن شده‌اند.از مجموع 260495 نفر مهاجري كه محل اقامت قبلي خود را خارج از كشور اعلام كرده‌اند، 198159 نفر (76.07 درصد) به نقاط شهري و 62336  نفر (23.93 درصد) به نقاط روستايي كشور وارد و ساكن شده‌اند (جدول شماره 4).  بررسی مهاجران وارد شده برحسب گروه‌های سنی و جنس نیز نشان می‌دهد تعداد مهاجران در هر دو جنس افزایش یافته است. در دوره 1385-1375 تعداد مهاجران در گروه‌های سنی 9-5 و 14-10 ساله در مقایسه با دوره‌های قبلی کاهش و از گروه‌های سنی 19-15 ساله به بعد افزایش یافته و بیشترین افزایش مربوط به گروه‌های سنی  24-20 و 29-25 ساله به‌ویژه در پسران و مردان بوده است. به‌نظرمی‌رسد افزایش تعداد جمعیت جوان در افزایش حجم مهاجران جوان بی‌تأثیر نبوده است.مهاجرت بین استانی در فاصله سال‌هاي 1375 و 1385 در مجموع 4774041 نفر در بين استان‌هاي كشور جابه‌جا شده‌اند كه از اين تعداد  1438406 نفر به استان تهران وارد و ساكن شده‌اند. بعد از استان تهران بيشترين واردشدگان به ترتيب به استان خراسان رضوي 305305 نفر و استان اصفهان 299943 نفر بوده و استان كهگيلويه و بويراحمد با 28647 نفركمترين واردشدگان را داشته است (جدول شماره4).از مجموع واردشدگان به استان تهران بيشترين تعداد از استان آذربايجان‌شرقي بوده است زیرا طي ده سال 1385-1375 تعداد 172629 نفر از استان مزبور به استان تهران مهاجرت كرده‌اند كه 12 درصد از كل مهاجران وارد شده به استان تهران را تشكيل مي‌دهند. همچنين اين بررسي نشان مي‌دهد، خارج‌شدگان از استان آذربايجان‌شرقي نيز به‌طور عمده به استان تهران مهاجرت كرده‌اند به‌طوري‌كه از مجموع 302157 نفری كه طي ده سال مورد بررسي محل اقامت خود را در استان آذربايجان‌شرقي ترك گفته‌اند 57.31 درصد به استان تهران و بقيه (42.87 درصد) به 29 استان ديگر مهاجرت كرده‌اند.بررسي استان‌هاي كشور از نظر مهاجرپذيري و مهاجرفرستي نشان مي‌دهد كه 12 استان از 30 استان كشور به‌ترتيب استان‌هاي تهران، اصفهان، يزد، مازندران، خراسان رضوي، گلستان، گيلان، قم، بوشهر، سمنان، مركزي و قزوين مهاجرپذير بوده‌اند؛ يعني رقم خالص مهاجرت در آنها مثبت است، در بين اين استان‌ها، استان تهران با 615027 نفر داراي بيشترين رقم خالص مهاجرت و استان قزوين با 1824 نفر كمترين رقم خالص مهاجرت را داشته است در حالي‌كه 18 استان ديگر مهاجرفرست بوده‌اند يعني رقم خالص مهاجرت در آنها منفي است.در بين‌استان‌هاي‌مهاجرفرست ‌به‌ترتيب استان‌هاي آذربايجان‌شرقي، كرمانشاه، خوزستان، همدان، سيستان‌ و بلوچستان، لرستان‌ وكردستان ‌بيش از ساير استان‌ها به ساير نقاط كشور مهاجر فرستاده و كمتر مهاجرپذيرفته‌اند به‌طوري‌كه ارقام مربوط به خالص مهاجرت در استان‌هاي مزبور به‌ترتيب143733-، 119128-، 108212-، 89504-، 71332-، 68790- و 58889- نفر است.از مجموع مهاجران خارج شده از استان‌هاي كشور طي سال‌هاي 1375 و 1385 بيشترين تعداد مربوط به استان تهران (823379 نفر) است كه اين تعداد مهاجر خارج شده از اين استان غيرمنتظره بوده و اين در حالي است كه طي مدت مزبور بيشترين تعداد مهاجران نيز به همين استان وارد و ساكن شده‌اند (جدول شماره 5).امروزه افزایش بی رویه جمعیت با توجه به ضعف امنیت و نگهداشت جمعیت در مناطق مرزی، افق بسیار پیچیده ای برای آینده نواحی حاشیه ای پدید آورده است. در مرزهای اکثر کشورهای در حال توسعه، سطح قابل توجهی از نیاز مردم مرزنشین از طریق مبادلات مرزی تأمین می شود. این گونه مبادلات علی رغم غیر رسمی و محلی بودن آن دارای نقش پراهمیتی در مبادلات میان کشورهای همسایه بوده و باعث بهبود زندگی ساکنان مناطق مرزی می شود. با نگاهی کلی می توان به جایگاه ضعیف مناطق مرزی و حاشیه ای در مقایسه با مناطق مرکزی کشور در فرآیند توسعه ملی و منطقه ای پی برد. از دلایل این امر می توان انزوای جغرافیایی مناطق مرزی، دوری از قطب های صنعتی ـ اقتصادی و توسعه نیافتگی در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برشمرد. وجود این گونه مسائل درمناطق مرزی باعث شده تا کشورها در قالب بازارچه های مرزی که از شناخته شده ترین روش های توسعه اقتصادی نواحی مرزی به شمارمی رود ،قدم درراه مبارزه بامسائل متنوع ناشی ازعقب افتادگی در نواحی مذکور بگذارند. بازارچه های مرزی، خلاء موجود در محدوده مرزها را جبران و برطرف کرده و از خالی شدن حاشیه مرزها جلوگیری می کنند که این امر خود می تواند در بالا بردن ضریب امنیت مرزها و جلوگیری از قاچاق، بسیار مؤثر واقع شود.5.اقتصاد مرزهاایلام جمعیت این استان در ۱۸شهر و ۵۱۰روستای بزرگ و کوچک پراکنده هستند و معیشت سنتی مردمان این منطقه کشاورزی ودامپروری بوده به گونه ای که هم اینک نیز معیشت قریب ۴۴درصد جمعیت ایلام از طریق بخش کشاورزی تأمین می شود.    مرزی بودن این استان که در گذشته تهدید محسوب می شد اکنون وارد شرایط جدیدی شده است. استان ایلام با ۴۳۰ کیلومتر مرز مشترک با عراق دارای بهترین شرایط برای تردد زوار و صدور کالای ایرانی به کشور عراق است.    سرنگونی رژیم صدام شرایط جدیدی را برای استان زخم خورده از دوران جنگ رقم زد تا جایی که در این مدت بیش از ۱۳میلیون زائر ایرانی خروجی مهران را برای تردد به شهرهای مذهبی عراق برگزیده اند. علاوه بر این در مدت یاد شده تاکنون بیش از ۱۷۰میلیون دلار کالای غیرنفتی از طریق پایانه موقت مرز مهران به کشور عراق صادر شده است.    شرایط جدید اقتصادی ناشی از سقوط رژیم عراق می طلبد که دولتمردان با نگاه ویژه به این وضعیت تسهیلات مناسبی را برای زائران عتبات عالیات و صدور کالای غیرنفتی به عراق در مرز مهران استان ایلام ارائه دهند. هر چند در یکی دوسال اخیر کلنگ ساخت بزرگترین پایانه کشور برای تردد روزانه ۲۰هزار نفر در نقطه صفر مرزی ایلام با عراق به زمین زده شده که می توان با تسریع در ساخت این پایانه شاهد تحولی اقتصادی در منطقه بود.     نزدیکی استان ایلام به شهرهای مذهبی عراق، وجود امنیت کامل، نزدیکی مشترک های فامیلی و مذهبی دست به دست هم داده تا کلیه زوار ایرانی و عراقی و حتی مسئولان امنیتی و سیاسی دوکشور خروجی مهران را بهترین مسیر برای تردد خود انتخاب کنند. مرز عراق از دیرباز منبع تهدید و توطئه و تخریب برای ایلام و ایران بوده و به تحقیق یکی از اصلی ترین علت فرار سرمایه و عدم سرمایه گذاری های صنعتی بخش خصوصی وحتی دولتی در ایلام همین مسأله همجواری با عراق بوده است اما شرایط جدید افقی از تبدیل «این تهدید به فرصت» را برای ایلام و ایران پدید آورده است. ذکر برخی اطلاعات می تواند شمایی از این شرایط امیدوار کننده را بیان کند. شهر مرزی مهران در استان ایلام با حدود ۲۳۰کیلومتر فاصله با بغداد نزدیکترین شهر مرزی کشور به پایتخت عراق و عتبات عالیات این کشور است. فرودگاه ایلام نزدیکترین فرودگاه مرزی - کشور به فرودگاه بغداد است.    از حیث سنخیت مذهبی میان اهالی استان ایلام با ساکنان استان های همجوار حدفاصل بغداد و عتبات عالیات (واسط، میسان) هم نوایی کامل وجود داشته و همگی این مردمان هم مذهب می شوند. این شرایط و توجیه ها باعث شده که مردم مشتاق زیارت عتبات عالیات عراق بدون هدایت بخش رسمی به صورت طبیعی مرزهای ایلام به ویژه مهران را مسیر اصلی خود برای عزیمت به عراق انتخاب کنند به نحوی که حتی قبل از گشایش رسمی مرز مهران، هزاران نفر از اهالی کشور از طریق غیرقانونی و خودجوش از مرزهای ایلام به عراق عزیمت کردند و در چندماه گذشته از گشایش مرز و بازارچه مرزی مهران روزانه صدها زائر و بازرگان از طریق مرز مهران به عراق عزیمت می کنند. بازتاب این وضعیت مرزی تأثیر جدی بر بخش بازرگانی استان گذاشت به نحوی که از اوایل تابستان گذشته نخستین تماس اعضای اتاق های بازرگانی عراق با اتاق ایلام آغاز که تاکنون نیز به نحو شایسته ای ادامه یافته است و مجموع مردم و مسئولان البته با هدایت مستقیم و غیرمستقیم دستگاه های اقتصادی ایلام در حال حاضر به این نتیجه رسیده اند که اگر قرار است در وضعیت اقتصادی ایلام اتفاقی بیفتد حتماً در ارتباط با بازرگانی صادراتی با عراق است به این لحاظ همراه با تلاش مسئولان اجرایی استان برای ایجاد سخت افزارهایی همچون ایجاد گمرک و تجهیز بازارچه مرزی، گمرک ایلام نیز بیشترین تلاش در جهت جلب و هدایت فعالان اقتصادی به سمت فعالیت بازرگانی داشته که در این راستا در سال کنونی چند برابر کل سال های ماقبل فعالیت گمرک ایلام کارت بازرگانی برای متقاضیان صادر شده است. بیشترین حجم کالای صادراتی در خروجی مهران شامل میوه و تر بار، مواد غذایی، آهن آلات، مصنوعات پلاستیکی و لوازم خانگی بوده است.     . بازارچه مرزی مهران اکنون یکی از پررونق ترین بازارچه های کشور بوده و این استقبال گسترده سبب شده تا هیأت دولت سال گذشته در مصوبه ای ساخت دومین بازارچه را نیز در این استان و در شهرستان دهلران به تصویب برساند. که در سال جاری با احتساب اعتبارهای سال گذشته بیش از هفت میلیارد ریال اعتبار عمرانی برای ساخت بازارچه مرزی دهلران اختصاص یافته که برای ساخت فضای جدید تجاری و بازرگانی دراین شهرستان هزینه می شود. ساخت بازارچه مرزی دهلران باتوجه به استقبال تجار ایرانی و عراقی ازخروجی مرزی مهران نقش مؤثری در توسعه صادرات غیرنفتی منطقه دارد.6.مدیریت مرزهامدیریت وامنیت مرزی ایران با افغانستانكشورهاي واقع در يك حوزه ي جغرافيايي به حكم  مؤلفه هايي همچون جغرافيا ، تاريخ ، اقتصاد و فرهنگ بر همديگر تاثير مي گذارند وازهم تاثير مي پذيرند . نگاه عميق به تحولات جمهوري اسلامي ايران و افغانستان نشان مي دهد كه اين دو كشور به علت همسايگي ، مسائل تاريخي ، فرهنگي ، زباني و ديني از يكديگر متاثر مي شوند . به عنوان مثال جنگ داخلي در افغانستان به بي ثباتي در مرزهاي ايران و ورود مهاجرين افغان به ايران انجاميد. در همين حال ، وقوع انقلاب اسلامي در ايران آثار اوليه خود را بر افغانستان به نمايش گذاشت و لذا ايران به يكي ازحاميان نيروهاي جهادي در افغانستان تبديل شد. مساله مواد مخدر، مساله اقوام و مذاهب در دوسوي مرزها ، مساله مهاجرين افغان در ايران ، مساله جرايم سازمان یافته ، مساله آب، مساله اختلافات ارضي و مرزي ، مساله قاچاق انسان از جمله حوزه هاي موضوعي سیاسی- امنیتی هستند كه در حيطه ي ايران وافغانستان ، سرنوشت دو كشور را به هم پيوند مي زند و آنها را به همكاري نزديك ومشترك وادار مي كند. بخش اول : مساله اقوام در مرزهامساله قوميت و مذهب در دو سوي مرزها همواره يك نگراني امنيتي براي كشورها بوده است.افغانستان کشوری است که تنوع قومیتی در ان از دیربازپشتوانه پراکندگی قدرت بوده است.[1]هویت بنیادین افغان هویتی نه ملی بلکه خرده ملی وقومیتی است.[2] همانطور كه تمركز قوميت تاجيك و يا اهل تشيع در مرزهاي افغانستان با ايران براي دولت كابل نگران كننده است ، تمركز قوميت بلوچ يا اهل سنت در مرزهاي ايران با افغانستان براي ايران نگران كننده است.انچه این نگرانی ها را تشدیدمی کند آمدوشد مهاجرين و ارتباطات فاميلي است  كه از گذشته هاي نسبتا  دور در دو سوی مرز وجود داشته است.در خلال این امد وشدها تهدیدات و فرصتها نیز رد و بدل می شوند. مرزنشينان ايران و افغانستان به لحاظ مذهبي به يكديگر نزديكند و اكثريت را اهل سنت تشكيل مي دهند.تحت اين شرايط ايران تلاش خواهد كردكه قوميت هاي فارسي زبان وشيعه در مرزهاي ايران و افغانستان مستقر شوند، همچنين مطلوب افغانستان آن است كه قوميت پشتون وپيروان اهل سنت در مرزهاي ايران و افغانستان تمركز يابند.به عنوان نمونه مي توان از كوچ دادن   پشتونهاي افغانستان در دوره ي طالبان به نواحي مرزي افغانستان  با ايران نام برد. اين مساله از آن نظر حائز اهميت است كه اگر روزي مساله قوميت به چالش داخلي در هر یک از این دو کشور تبديل شوددر آن صورت نواحي مرزي ايران وافغانستان مي تواند به صورت تهديد جلوه گر شود .ايران و نحوه برخورد با مساله اقوامواقعيت اين است كه ايران در خصوص مهاجرت اجباري پشتون ها به نواحي مرزي به دليل اينكه جزو حوزه هاي داخلي افغانستان مي باشد نمي تواند اقدام خاصي انجام دهد. با اين حال چند اقدام اساسي مي تواند تا حد زيادي از بار تهديدات ناشي ازمهاجرت هاي اجباري افغان ها بكاهد.1.خروج اجباري مهاجرين افغان به ويژه در مناطق مرزي2.احداث شهركهاي مهاجرنشين در آن سوي مرزهاي افغانستان  كه موجب تشويق مهاجرين به بازگشت شود.3.در این مسیر ودر این شهرکها ایران باید سعی کند   شيعيان به ويژه كساني كه از ناحيه مركزي افغانستان به ايران مهاجرت كردند، در نواحي هم مرز افغانستان با ايران اسكان يابند.4.در عين حال ايران مي تواند مرزهايش را با افغانستان به مرزهاي نرم تبديل كند. منظور از مرزهاي نرم، مرزهايي است كه مراودات تجاري اقتصادي بر ساير مؤلفه ها غلبه یابد.با ترويج گمركات و بازارچه هاي مرزي نوعي وابستگي متقابل در دو سوي مرزهاایجاد مي شود. این مهم به نوبه خود موجب توسعه ورفاه میشود وتوسعه اقتصادی ورفاه نیز باعث تنفر و بيزاري از جنگ وكشمكش مي شود.5.ساماندهي ايرانيان مقيم افغانستان از دیگر ابزارهاست؛ در طول اقامت مهاجرين افغاني در ايران عده اي از زنان و دختران ايراني با مردان افغاني عمدتا به صورت غير قانوني ازدواج كرده اند. بر اساس امار های موجود بین 20 تا30 هزار دخترایرانی بامردان افغانی ازدواج کرده اند که هیچکدام به طوررسمی به ثبت نرسیده اند.[3] به عنوان مثال در استان هرات بيش از هزار زن ايراني وجود داردكه شوهر افغاني اختيار كرده اند ، كه اين زنان به همراه فرزندان آنها احساس تعلق شديدي به ايران دارند. ايجاد انجمن هایی تحت عنوان انجمن حمايت از ايرانيان ، ايجاد خانه ايرانيان، ايجاد صندوق حمايت از ايرانيان و... ابزار مهمي است كه مي توان از طريق آن به حمايت از اين افراد پرداخت.بخش دوم: مساله قاچاق مواد مخدرقاچاق مواد مخدر در كنار بحران هسته اي ، بحران جمعيت و بحران محيط زيست يكي از چهار بحران عمده قرن بيست و يكم لقب گرفته است. بر اساس گزارش سازمان ملل حدود 85% ترياك جهان در افغانستان توليد مي شود.[4]همچنین افغانستان 70٪ از موادمخدر دنیا را تامین می کند.[5] تلاش مافیای مواد مخدر ان است تا از طریق ایران راهی به خارج پیدا کند. طول مرزهاي ايران با افغانستان 945 كيلومتر است وكشورهاي جهان همكاري مؤثري با ايران ندارند. ايران از دو جهت در معرض تهديدات مواد مخدر است:اول اینکه میتواند محلي برای ترانزيت اين مواد باشد که از این رهگذر سالانه 561میلیون دلار هزینه به ایران تحمیل می شود.علاوه بر هزینه های مالی هزینه های انسانی شدیدی نیز به ایران وارد شده است. تلفات انسانی نیروهای انتظامی در مقابله با قاچاقچیان  مواد مخدر بالغ بر3200نفراعلام شده است .[6]  دوم اینکه قاچاق مواد مخدر از طریق خاک ایران به اروپاوتوزیع مقداری ازاین مواد در ایران تعدا معتادین مواد مخدر را در ایران بشدت افزایش داده است([7]) سؤال کلیدی که در اينجا مطرح میشود اين است كه چگونه مي توان با اين پديده مرگباربعنوان یک معضل امنیتی مقابله کرد ؟مبارزه با قاچاق مواد مخدر نيازمند يك اراده بين المللي وجهاني ست و ايران به تنهايي قادر نخواهد بود چه در داخل و چه در مرزها با قاچاق مواد مخدر مقابله كند. با وجود اين تا جائيكه مربوط به وظايف ايران وافغانستان مي شود، چهار گزينه براي همكاري وجود دارد:-الف) مقابله با توليد مواد مخدر در داخل افغانستان از طريق امضاي موافقت نامه هاي دو يا چند جانبه که در پرتو ان:-   تجربه نيروهاي مبارزه با مواد مخدرایران در اختيار نيروهاي مبارزه با مواد مخدر افغانستان قرار گيرد. به عنوان مثال سم از بین برنده مزارع خشخاش در اختيار نيروهاي افغاني قرار گيرد.-       مافياي مواد مخدر در ساختارهاي دولتي افغانستان پاكسازي شوند.-       سياست كشت جايگزين به طور جدي پيگيري شود.-       تبليغات مؤثري در نفي مواد مخدر صورت گيرد.    ب)از انجا که مقابله یکجانبه با ترانزيت مواد مخدر در افغانستان  مشكل است، تلاش مشتركي ميان دو كشور براي مقابله با ترانزيت مواد مخدر صورت گيرد.در این خصوص لازم است:- استقرار سيستم مرزي هوشمند در مرزها- استقرار مؤثر نيروهاي انتظامي، نظامي، امنيتي ، اطلاعاتي در دو سوي مرزها- تخليه روستاهاي مرزي تا بيست كيلومتر درداخل دو كشورج) قانونمند كردن ترانزيت مواد مخدر از ايراناين گزينه در شرايطي  مطرح خواهد شد كه مبارزه با مواد مخدر در داخل افغانستان و مقابله با ترانزيت مواد مخدر از طريق ايران هزينه بردار باشد، كه چنين است. تحت اين شرايط لازم است اقدامات ذيل صورت گيرد:-       اعلام دريافت كمك از مجامع بين المللي به عنوان اتمام حجت-       هدايت مافياي مواد مخدر به پرهيز از توزيع در داخل ايران و ترانزيت قانوني از ايران-       همراهي كاميونهاي ترانزيت توسط نيروهاي انتظامي تا مرز تركيه-       دريافت سود ترانزيت واختصاص آن به مقابله با مواد مخدر در داخل ايراند)قانونمند كردن توليد مواد مخدر در افغانستاناين گزينه اي است كه بعضي ازنهادهاي خارجي از جمله مؤسسه سيلنس فرانسه آن ر ا  مطرح كرده است . بر اساس اين طرح:-       افغانستان با توجه به مزيت نسبي در توليد مواد مخدر به محلي براي توليد اين محصول تبديل خواهد شد.-       محصولات توليدي بايد تحت كنترل دولت ها و نهادهاي بين المللي قرار گرفته تا از توزيع غيرقانوني آن پرهيز شود.-       يك نهاد بين المللي زيربط محصولات توليدي را از كشاورزان افغاني خريداري خواهد كرد.-       محصولات به دست آمده در راه توليد دارو مصرف خواهدشد.هر كدام از اين گزينه ها معايب و محاسن خود را دارد . امابه نظر مي رسد، ايران با محاسبه سودمند بودن هر يك از اين گزينه ها بايد به ترتيب گزينه هاي الف،ب،د،ج را در دستوركار قرارداد.بخش سوم : مساله مهاجرينمهاجرت افغان ها به ايران سابقه 30 ساله دارد. تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، قرابت هاي فرهنگي ميان ايران و افغانستان و وضعيت سياسي و اقتصادي خاص ايران  باعث شد شمار زيادي از افغان هاي آواره وارد ايران شوند. اين وضعيت مهاجرت ،با گسترش سيطره طالبان در افغانستان تشديد شد.[8] بدين ترتيب مهاجران افغاني مقيم ايران به سه گروه قابل تقسيم هستند. گروه اول كساني هستند كه از سال1360تا1362 يعني در پي تهاجم ارتش سرخ شوروي به افغانستان ، به ايران مهاجرت كردند. گروه دوم كساني هستند كه از سال 1372تا 1374 يعني در پي ظهور طالبان به ايران مهاجرت نمودند و گروه سوم شامل كارگران فصلي است كه قبل از 1357 به ايران آمد و شد داشته اند.[9]جمهوري اسلامي ايران و نحوه برخورد با مساله مهاجرين:مسير برخورد دولت ايران با مهاجرين افغان چهار مرحله را نشان مي دهندكه اين مراحل كاملا متاثر ازفضاي داخلي ايران و افغانستان بوده است:مرحله ي اول به دوره نهضت مقاومت مردم افغانستان عليه حكومت كمونيستي نجيب الله و اشغالگران ارتش سرخ مربوط مي شودكه هيچ محدوديتي براي ورود افغان ها به ايران وجود نداشت.مرحله دوم به دوره حكومت مجاهدين مربوط مي شود كه با پيروزي مهاجرين افغان نه تنها سياست ايران بر جلوگيري از مهاجرت افغان قرار گرفت ، بلكه اخراج مهاجرين به برخي از پروژه هاي دولت ايران تبديل شد.[10]يكي از مشكلات عمده ي مهاجرين اين بود كه رفتار مقامات دولتي باآنان از استاني به استان ديگر و از شهري به شهر ديگر متفاوت بود . نبود سياست واحد و ملاك  قرار گرفتن سلايق شخصي از دلايلي بود كه رفتارها نسبت به مهاجرين متفاوت باشد.در اواخر سال1379 و اوايل سال 1380 طرحي در اداره امور اتباع ومهاجرين خارجي وزرات كشور ايران تدوين شد که بر اساس آن سرشماري و تهيه آمار از تعداد اتباع  بيگانه در ايران صورت گرفت.[11]دردومین گام در فروردين سال 1381 قراردادي يكساله و سه جانبه ميان دولتهاي ايران و افغانستان از يك سو و سازمان ملل از سوي ديگر به امضاء رسيد و بر اساس آن قرار شد بيش از نيم ميليون نفر افغاني به وطنشان بازگردند.سرانجام پايان سال 1383 را به عنوان آخرين سال حضور افغان ها به عنوان مهاجر در ايران اعلام كردند.با این وجود وبه رغم تدابیر اتخادی،این برنامه ها با موفقیت کامل همراه نبود.علت ان بود که به بعضی از ضروریت های پیرامونی این مساله توجه لازم صورت نگرفت.اخراج مهاجرين از ايران منوط به انجام سه كاركرد حقوقي، سياسي  و تبليغي است. كاركردهاي حقوقي در سطح روابط دو جانبه ايران و افغانستان و روابط سه جانبه ایران وافغانستان و سازمان ملل تا حدی رعایت شده است اما تسویه حساب حقوقی مهاجرین و نحوه اجراي قوانین بدون ملاحظه صورت گرفته است. به عنوان مثال بروكراسي  اداري، روند قضايي حل مسائل مهاجرين با بعضي از اتباع ايراني توام با نواقص زيادي است.از نظر سياسي اخراج مهاجرين نيازمند تعامل سازنده با دولت افغانستان از جمله وزارت مهاجرين اين كشور، توجيه دولتمردان افغانستان درباره ضرورت بازگشت مهاجرين و عدم تبعيض در پذيرش يا اخراج مهاجرين (شيعه وسني ، تاجيك ، هزاره و پشتون) است.انجام یک سری کارهای تبلیغی و توجیهی از دیگر ضرورت ها است. محورهاي تبليغاتي كه ضرورت كار بيشتري را طلب مي كند عبارتند از : توجيه وضعيت ثبات سياسي و توسعه نسبي اقتصادي و آموزشي در افغانستان ، توجيه مهاجرين به موقتي بودن مهاجرت آنها ، معرفي خدمات جمهوري اسلامي ايران در طول اقامت آنها در ايران و توجيه اربابان جرايد و نخبگان افغاني که به نظر میرسد در یک فضای احساسی قلم میزنند.بخش چهارم : مساله ي مرزهاايران و افغانستان داراي 945 كيلومتر مرز مشترك مي باشند[12].درطول خط مرزی ودرسوی ایران از جنوب به شمال استان های سیستان وبلوچستان وخراسان جنوبی،رضوی،و شمالی، و در سوی افغانستان ولایت های هلمند،نیمروز،فراه وهرات با یکدیگر همسایگی پیدا میکنند که به گونه ویژه  میتوان از شهرهای زاهدان ،زابل،نهبندان ،بیرجند ،تایباد وتربت جام نام برد.[13]یکی ازنقاط حساس ومورداختلاف در مرزهای ایران و افغانستان جایی است که مرز دوغارون نامیده میشود. منطقه گمرگ دوغارون در بعضي موارد حساس موجب بروز تحركاتي در حد صف آرايي نيروهاي مرزباني و پليس مرزي ايران وافغانستان مي شود.[14] باتوجه به این واقعیت ونظر به اینکه مساله کنترل و نظارت درمرزها یکی ازحساس ترین امورامنیتی یک کشور است حل مساله مرزی دوغارون باید در دستور کاردولت قرار گیرد.  در اين باره چند راهكار اساسي وجود دارد: در درجه اول منطقه مورد اختلاف به همان شكلي كه هست علامتگذاري شودو در قالب يك سند حقوقي به آن خاتمه داده شود. دردرجه دوم منطقه ي مورد اختلاف به يك بازار مرزي مشترك تبديل شود و اتباع ايراني و افغاني درآن به مبادله كالا بپردازند. دردرجه سوم با هدف كم اهمیت كردن مساله مورداختلاف، جمهوري اسلامي ايران ، تاسيسات گمرك دوغارن را به سمت جنوب يا شمال موقعيت فعلي تغيير دهد. در درجه چهارم ايران کلیه نقاط مرزي مورد اختلاف با افغانستان را شناسايي و با افغان ها وارد معامله شود. تحت اين شرايط برخي از نقاطي که طرف افغاني ادعاي حاكميت ان را دارد و در عين حال از اهميت استراتژيكي اندكي برخوردار است با اختلاف مرزي دو غارن معامله مي شود.بخش پنجم: مساله قاچاق انساندر افغانستان، وقوع جنگهاي داخلي طولاني مدت وفقر شديد اقتصادي دو عامل مهمي است كه در قاچاق انسان نقش عمده اي دارند. موارد زيادي وجود داردكه خانواده هاي افغاني براي حمل مواد مخدر و كسب درآمد، آگاهانه به قاچاق فرزندان خود تن داده اند .[15]گر چه گزارش دقيقي از قاچاق انسان در افغانستان وجود ندارداما در سال1383 حدود 700 نفر كودك به عربستان سعودي قاچاق شده اند. مي توان حدس زد كه همين تعداد و شايد هم بيشتراز آن به كشورهاي عربي از جمله امارات متحده عربي و كويت قاچاق شده اند.[16] ترديدي وجود نداردكه بحث قاچاق در مرزهاي ايران و افغانستان رواج بيشتري دارد. اشكال مختلف اين قاچاق عبارتند از: واردكردن غيرقانوني اتباع افغانستان براي كاردرايران ، بهره گيري از اتباع ايراني وافغاني براي قاچاق مواد مخدر ، ازدواج غيرقانوني زنان ايراني با اتباع افغاني و خروج اجبارانه آنها از مرز وبرخلاف ميلشان كه بسياري از آنها به سرنوشت نامعلومي گرفتار مي شوند.[17]ايران و نحوه مقابله با قاچاق انسان:گر چه وضعيت اقتصادي و مشكلات امنيتي به حدي رسيده است كه كشور افغانستان  در حال حاضر دغدغه اساسي براي مقابله با قاچاق انسان ندارداما بخشي از بي انگيزگي افغانستان در عدم تجربه فقدان قانون و گستردگي و پيچيدگي مساله قاچاق انسان است. جمهوري اسلامي ايران  مي تواند طي توافقنامه اي با افغانستان :-       پرسنل وزارت كشور افغانستان را در مبارزه قاچاق انسان آموزش دهد.-       دستگاه قضايي وقانونگذاري اين كشور را در تدوين و تصويب قانون مبارزه با قاچاق انسان ياري كند.-       همكاري مشترك براي مبارزه با قاچاق انسان صورت گيرد.-   با نهادهاي بين المللي از جمله MLSA,UNAMA,UNWER (وزارت كار ونيروي انساني افغانستان) سازمان بين المللي مهاجرت (IMO) وUNISEFهمكاري چند جانبه اي انجام دهد.بخش ششم: مساله جرايم جناييبر اساس آمارهاي هفته نامه ((مبارزه با جرايم)) چاپ افغانستان موارد ارتكاب به آدم كشي در سال1383 به 1620 مورد افزايش يافته است .همچنين ميزان را خوني از 128 مورد در سال 1381 به 192 مورد در سال1383 ، ميزان ارتكاب به آدم ربايي از 229 مورد در سال 1381 به 361 مورد در سال 1383 افزايش يافته است. افزايش جرايم جنايي در افغانستان از اين جهت در ارتباط با وظايف جمهوري اسلامي ايران قرار مي گيرد كه منطقه مرزي ايران و افغانستان تحت تاثير رشد جرايم قرار گرفته و بدين وسيله شهروندان مرزي جمهوري اسلامي ايران نيز تحت تاثير قرار مي گيرد ، همچنين جرايم در افغانستان مي تواند به صورت يك الگوي رفتاري از طريق مهاجران افغانستان به ايران نيز انتقال يابد.[18]ايران و نحوه برخورد با جرايم جنايي:در اين باره چند برنامه مهم و اساسي مي تواند در دستور كار ايران قرار گيرد.1-ايران مي تواند  به كشور افغانستان پيشنهاد دهد توافقنامه اي مبني بر خدمات مشاوره اي براي دستگاه هاي قضايي وپليسي جنايي افغانستان بين دو كشور انعقاد گردد . اين خدمات مشاوره اي مي تواند به شكل برگزاری كارگاههاي آموزشي به منظور انتقال تجربيات نمود يابد.2- جمهوري اسلامي ايران مي تواند تازه ترين داده هاي نشرياتي در زمينه مقابله با جرايم جنايي را در اختيار وزارت كشور افغانستان قرار دهد ، تا به ارتقاي دانش پليس افغانستان کمک نماید.3- تا حدودي كه به بحث سرايت جرايم جنايي در افغانستان به ايران مربوط مي شود ، جمهوري اسلامي ايران مي تواند قرار داد استرداد با دولت  افغانستان امضاء نمايدو يا اگر قراردادي از گذشته وجود داشته آن را احيانموده و به كار گيرد.4- گر چه آموزش پليس جنايي افغانستان را ايتاليا به عهده دارد، اما ايران مي تواند جهت تقويت مقابله با جرايم جنايي7.بازارچه های مرزیامروزه افزايش بي رويه جمعيت با توجه به ضعف امنيت و نگه داشت جمعيت( تثبيت جمعيت)، در مناطق مرزي، افق بسيار پيچيده اي براي نواحي حاشيه اي پديد آورده است. در دنياي آينده كشوري موفق خواهد بودكه بتواند مشكلات جمعيتي خودرا به حد اقل برساند و با استفاده از راهكارهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي وامنيتي بتواند جمعيت را به ماندن در نواحي مرزي و محل تولدشان علاقه مند نمايد، از طرفي نواحي مرزي به واسطه دوري از مركز، انرواي جغرافيايي و توسعه نيافتگي و....تفاوتهاي فاحشي از نظر برخورداري از رفاه وتوسعه با مراكز عمده جمعيتي دارند، اين تفاوتهاي عمده منجر به گسست اين دو ناحيه و ايجاد يك رابطه استثماري به نفع مركز ميشود كه ايجاد بازارچه هاي مرزي يك طرفه يا مشترك در نقطه صفر مرزي، كه باعث ايجاد روابط تجاري، فرهنگي بين مرز نشينان دوسويه مرزي هستند (رضايي، 17:1380 ). شرايط جديدي را رقم ميزند كه اين شرايط جديد مركز را وادار به تجديد نظر در روابط خود با پيرامون ميسازد. اين روابط نوين بين مركز وپيرامون كاملاً با شرايط قبل متفاوت است ومنجر به ايجاد همگرايي بين آنها ميشود كه در صورت توفيق ، نگاه جمعيت مرزنشين به سمت درون و همگرايي معطوف ميشود كه خود باعث توسعه فضايي مناطق مرزي خواهد شد(عندليب، 1380) كه با نبود اين شرايط وعدم سرمايه گذاري دولت در مناطق مزري موارد زيرقابل پيش بيني است:-1 مهاجرت ساكنان اين مناطق به ديگر كشور-2 به وجود آمدن مشكلات عديده براي مهاجرت كنندگان در نقطه مبدا و ساكنان ميزبان-3 جدايي گزيني وگسست اعتقادي ورفتاري بين ساكنان مناطق مرزي ودولت مركزي و وقوع جريانات واقدامات نامناسب و غير معقول-4 روي آوردن ساكنان اين مناطق به فعاليت بازرگاني غير رسمي و قاچاق كالا-5برهم خوردن نسبت جنسي در اين مناطقاما در صورتي كه دولتها درصدد حل اين مشكلات برآيند نتايج مثبت زير را ميتوان براي اين مناطق پيش بينيكرد.-1 بالا رفتن ضريب امنيتي مرزهاي كشور-2 شكوفا شدن استعدادهاي محلي-3 ايجاد و گسترش مشاغل مولد در مناطق مرزي-4 بوجود آمدن وزنه هاي سنگين جمعيتي در مناطق مرزي-5 جاذب شدن اين مناطق براي جمعيت و جذب سرمايه گذاران بخش خصوصي-6 جلوگيري از رشد و گسترش اقتصاد زير زميني و فعاليت بازرگاني غير رسميبازارچه هاي مرزي :بازارچه مرزي محوطه ايست محصور در جوار گمركات مرزي كه در نقاط صفر مرزي مطابق با استانداردهايتعيين شده توسط دولت به صورت مستقل يا درقالب تفاهم نامه منعقد شده بين ايران و كشورهاي هم جوارتاسيس ميشود و در مجموع پنج هدف اصلي را دنبال ميكند. گمرك ج .ا. ايران ، 1378:2-1 مسئله امنيت. بازارچه هاي مرزي با توجه به ساختارشان توانسته اند مسئله امنيت مرزهارا تا حدوديبرآورده نمايند واين مسئله روي شرايط اقتصادي محل تاثير بسزايي داشته است .-2 مسئله اجتماعي: افراد ساكن در مناطق مرزي به دلايل گوناگون تمايل به رفت و آمد با افراد ساكندر آن سوي مرز را دارد وبازارچه ها توانسته اند اين مهم را به راحتي پوشش دهند.-3 مسئله سياسي: استانهاي مرزي هميشه خواستار روابط سياسي براساس منافع مشترك باكشورهمسايه بوده اند وبازارچه مرزي با انجام مداكرات و ملاقات هاي متعدد اين مسئله را تامين نمودهاست.-4 ايجاد اشتعال: ايجاد بازارچه هاي مرزي به راحتي توانسته باعث اشتغال مستقيم و غير مستقيممرزنشينان شود و اين خود باعث سرمايه گذاري مولد شده است.٥-مسئله مهاجرت: بازارچه ها با بوجود آوردن شغل و ايجاد درآمد براي مرز نشينان مسئله مهاجرت به شهرهاي بزرگ را نيز تا حدودي از بين برده اند.(نظري ، 6:1387-اثرات تاسيس بازارچه هاي مرزيبا توجه به اهداف اصلي تاسيس بازارچه هاي مرزي ، اين اماكن توانسته اند اثرات قابل قبولي را در مناطق مرزيداشته باشند. اثرات مثبت اين بازارچه ها را ميتوان به صورت ذيل بازگو نمود:- ايجاد امنيت پايدار در مرزها- گسترش صادران غير نفتي- افزايش توليد واحدهاي صنعتي و توليدي شهرهاي حاشيه مرز- سالم سازي اقتصاد مرزي و افزايش مبادلات مرز نشينان- افزايش اشتغال و درآمد سالم براي مرزنشينان- ممانعت از شيوع پديده قاچاق كالا در مرزها- جلوگيري از مهاجرت مرز نشينان وتثبيت مرزهاي كشور- ارتقا بحشيدن به روابط سياسي ،فرهنگي و اقتصادي كشورهاي همسايه 8.ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ موردی :سیستان وبلوچستانﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮد ﮐﻪ ﻣﺴﺘﻠﺰم ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮي ﺟﻨﮓ اﻓﺰار ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ اﺟﺮاي آن ﻣﯿﺘﻮان از وارد ﺷﺪن ﺧﺴﺎرات ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺗﺠﻬﯿﺰات و ﺗﺎﺳﯿﺴﺎت ﺣﯿﺎﺗﯽ و ﺣﺴﺎس ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﻏﯿﺮ ﻧﻈﺎﻣﯽ و ﺗﻠﻔﺎت اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي ﻧﻤﻮده و ﯾﺎ ﻣﯿﺰان اﯾﻦ ﺧﺴﺎرات و ﺗﻠﻔﺎت را ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﮐﺎﻫﺶ داد. اﻗﺪاﻣﺎت دﻓﺎع ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺣﻮزه وﺳﯿﻌﯽ از ﻋﻠﻮم ﻣﺨﺘﻠﻒ را در ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ﺑﻪ ﻃﻮري ﮐﻪ ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺟﺎﻣﻊ آن ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده و ﺑﻬﺮه ﺑﺮداري ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻋﻠﻮم ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و ﻣﺘﻨﻮﻋﯽ ﺑﻪ ﺷﺮح زﯾﺮ ﺑﻮده و ﺑﺎﯾﺪ در اﯾﺠﺎد ﺳﺎﺧﺘﺎرﻫﺎي ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ، ﻃﺮح رﯾﺰي و اﺟﺮاي ﭘﺮوژه ﻫﺎي ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ، ﺑﺴﻂ و ﺗﻮﺳﻌﻪ آﻣﻮزﺷﻬﺎي ﺗﺤﺼﺼﯽ و اﻗﺪاﻣﺎت اﺟﺮاﯾﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺎص ﻗﺮار ﮔﯿﺮدﮐﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ آﻧﻬﺎ ﻣﯿﺘﻮان ﺑﻪ ﻣﻮارد ذﯾﻞ اﺷﺎره ﮐﺮد: -آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ 1 -ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﺤﺮان 2 ... -ﻣﻬﻨﺪس ﺷﯿﻤﯽ، ﻣﻮﺗﺪ، ﻣﺘﺎﻟﻮژي، ﭘﻠﯿﻤﺮ، رﻧﮓ، ﭘﺎﯾﺮوﺗﮑﻨﯿﮏﻫﺎ،ﺗﻤﻬﯿﺪات و اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﮐﻪ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ در آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، درﺣﻘﯿﻘﺖ ﺗﻤﻬﯿﺪات و اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ آﺛﺎر و ﭘیآﻣﺪﻫﺎي ﻣﻨﻔﯽ ﻧﺎﺷﯽ از وﯾﮋﮔﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي اﺳﺖﮐﻪ ﻣﯿﺰان آﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮي آن ﻣﻨﺎﻃﻖ را در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺑﺮد .ﺑﻪﻋﺒﺎرت دﯾﮕﺮ، اﯾﻦ ﺗﻤﻬﯿﺪات و اﻗﺪاﻣﺎت ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﺰان آﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮي ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﮐﻪ ﻧﺎﺷﯽ از وﯾﮋﮔﯽﻫﺎي ﻫﻤﺎن ﻣﻨﺎﻃﻖ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ اﺳﺖ . ﺗﻤﻬﯿﺪات، در ﺣﻘﯿﻘﺖ، ﺑﺴﺘﺮﺳﺎزي ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﺑﻮط  ﺑﻪ ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﻧﺎﺷﯽ از وﯾﮋﮔﯽﻫﺎي ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي اﺳﺖ .ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺎس، ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪﺻﻮرت زﻣﯿﻨﻪ ﺳﺎزي و ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزي ﺑﺴﺘﺮ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﮐﺎرﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ، و ﻧﻪ ﺧﻮد اﻗﺪاﻣﺎت ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﻮرد اﺟﺮا ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﻮد، ﺑﺮ ﺣﺴﺐ وﯾﮋﮔﯽﻫﺎي ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، اﺑﺘﺪا ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﯽ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد، و ﺳﭙﺲ اﻗﺪاﻣﺎت ﻻزم در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ ﻋﻨﻮان ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ: دوري از ﻣﺮﮐﺰ:ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ ﺧﺎص ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي در راﺑﻄﻪ  ﺑﺎ دوري از ﻣﺮﮐﺰ، ﺗﻤﻬﯿﺪات و ﺗﺴﻬﯿﻼﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :ﻃﺮاﺣﯽ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﻗﺪرت ﻧﻔﻮذ و ﮐﻨﺘﺮل دﺷﻤﻦ، ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ و ﻏﯿﺮﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، و اﻓﺰاﯾﺶ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﮐﺎﻫﺶ ﻓﻘﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﯽﺷﻮد، در ﻧﻈﺮ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺮﻓﺖ.در ﺣﻘﯿﻘﺖ وﯾﮋﮔﯽ دوري از ﻣﺮﮐﺰ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، ﻃﯽ زﻣﺎن ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﻀﻌﯿﻒ ارﺗﺒﺎط ﻣﯿﺎن آن ﻣﻨﺎﻃﻖ و ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺸﻮر ﺷﺪه اﺳﺖ .اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﺮ دو ﮔﻮﻧﻪ ذﻫﻨﯽ و ﻋﯿﻨﯽ اﺳﺖ .در زﻣﯿﻨﮥ ارﺗﺒﺎط ذﻫﻨﯽ، ﻣﺮدم ﺳﺎﮐﻦ و ﯾﺎ ﺣﺘﯽ اﻓﺮادي ﮐﻪ ﻣﺆﻗﺘﺎً در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺣﻀﻮر دارﻧﺪ، ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﺑﻌﺪ ﻓﺎﺻﻠﻪ، ﺑﻪﺻﻮرت ذﻫﻨﯽ اﺣﺴﺎس دوري از ﻣﺮﮐﺰ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، و اﯾﻦ اﺣﺴﺎس دوري ﺑﻪﻋﺪم اﺳﺘﺤﮑﺎم ﭘﯿﻮﻧﺪ ذﻫﻨﯽ و ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﺳﺎﮐﻦ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰﻧﺸﯿﻦ ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽﺷﻮد .از اﯾﻦ رو، ﻣﺒﺎدﻟﮥ اﻃﻼﻋﺎت ﮐﻪ ﻻزﻣﮥ ارﺗﺒﺎط ﺳﺮﯾﻊ و ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ، ﺗﻀﻌﯿﻒ ﻣﯽﺷﻮد، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺮﮐﺰ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﺧﺒﺮرﺳﺎﻧﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖﻣﺮزي ﺑﻪﻣﺮﮐﺰ ﻧﯿﺰ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯽﮔﺮدد. ﺗﺒﻠﻮر ﻋﯿﻨﯽ اﯾﻦ اﺣﺴﺎس ﺑﻪﺑﺮوز آﺛﺎر و ﺷﻮاﻫﺪي ﻣﻨﺠﺮ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ از ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ آنﻫﺎ ﻣﯽﺗﻮان از ﮐﺎﻫﺶ ﺗﺠﻬﯿﺰات و اﻣﮑﺎﻧﺎت ﺣﯿﺎﺗﯽ و ﯾﺎ رﻓﺎﻫﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﮐﻪ ﻻزﻣﮥ ﻧﮕﺎﻫﺪاﺷﺖ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻣﺪاﻓﻌﯿﻦ اﺳﺖ .ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﻪاﻣﮑﺎﻧﺎت و ﺗﺴﻬﯿﻼت رﻓﺎﻫﯽ و اﻣﮑﺎﻧﺎت زﯾﺴﺖ و ﻧﯿﺰ ﺗﻘﻮﯾﺖ راهﻫﺎي ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﻣﯿﺎن ﻣﺮﮐﺰ و ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪرﻫﺒﺮي و ﻫﺪاﯾﺖ ﻣﺮدم ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻪﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺿﻤﻦ ﺣﻔﻆ وﺣﺪت ﻣﻠﯽ، ﻗﺪرت ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ و ﺗﻘﻮﯾﺖ رﻫﺒﺮي ﻣﺤﻠﯽ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﮐﺴﺐ آﻣﺎدﮔﯽ ﺑﺮاي ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮي درﺳﺖ و ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ در ﻣﻮاﻗﻊ ﻟﺰوم، ﺑﻪوﯾﮋه در ﻧﻘﺎط ﺳﻮقاﻟﺠﯿﺸﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﻋﻨﻮان اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ در ﺟﻬﺖ ﺗﻤﻬﯿﺪ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﻪﺷﻤﺎر آﯾﺪ. در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ دوري از ﻣﺮﮐﺰ، اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :اﺣﺪاث ﺗﺄﺳﯿﺴﺎت و اﺳﺘﺤﮑﺎﻣﺎت دﻓﺎﻋﯽ ﻣﺜﻞ اﻧﺴﺪاد ﻣﺮزﻫﺎ، اﺟﺮاي ﻃﺮحﻫﺎي ﻋﻤﺮاﻧﯽ -دﻓﺎﻋﯽ ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮره، و ﮔﺴﺘﺮش ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي اﺷﺘﻐﺎل زا در ﺟﻮار واﺣﺪﻫﺎي دﻓﺎﻋﯽ ﻣﺮزﻫﺎ، ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد .ﮔﺴﺘﺮش ﺷﺒﮑﻪﻫﺎي اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ و ﺑﻪ وﯾﮋه در ﻧﻈﺎم اداري ﮐﺸﻮر ﻣﻮﺟﺐ ارﺗﺒﺎط ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯿﺎن ﻣﺮﮐﺰ و ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺷﻮد، ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ اﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﮥ ذﻫﻨﯽ را ﮐﺎﻫﺶ دﻫﺪ .ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪﺗﻮﺳﻌﻪ و ﻋﻤﺮان ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ اﺣﺴﺎس ﺗﻔﺎوت و دوري از ﻣﺮﮐﺰ را ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﯿﺂورد. اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ:ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :ﮐﺎﻫﺶ اﻣﮑﺎن دﺳﺘﺮﺳﯽ دﺷﻤﻦ ﺑﻪﻣﻨﻄﻘﻪ و ﺑﺮﻋﮑﺲ، اﻓﺰاﯾﺶ اﻣﮑﺎن دﺳﺘﺮﺳﯽ ﻧﯿﺮوﻫﺎي ﺧﻮدي ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي؛ ﺗﻘﻮﯾﺖ ارﺗﺒﺎط ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﺎ ﻣﻨﺎﻃﻖ داﺧﻠﯽ و ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺸﻮر، و ﮐﺎﻫﺶ ﻓﻘﺮ و ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﮔﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد. ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﭘﺪ ﯾﺪة اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، در ﺣﻘﯿﻘﺖ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﯾﺪة دوري از ﻣﺮﮐﺰ ﺑﺎﯾﺪ اﻧﺠﺎم داد .اﻣﺎ اﯾﻦ ﺗﻔﺎوت ﻧﯿﺰ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻏﯿﺮﻓﯿﺰﯾﮑﯽ و ذﻫﻨﯽ ﺑﻮدن دوري از ﻣﺮﮐﺰ، در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ و ﻋﯿﻨﯽ ﺑﻮدن اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ اﺳﺖ .از اﯾﻦ روﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﯾﺪة دوري از ﻣﺮﮐﺰ زﻣﯿﻨﻪﺳﺎزي و ﺑﺴﺘﺮﺳﺎزي ﺑﯿﺸﺘﺮي ﻻزم اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻧﻮع ﺗﻤﻬﯿﺪات اﺳﺖ، وﻟﯽ ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﯾﺪة اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ، ﺧﺮوجاز اﻧﺰوا ﺑﻪوﺳﯿﻠﮥ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺧﻄﻮط ارﺗﺒﺎﻃﯽ و اﻓﺰاﯾﺶ وﺳﺎﯾﻞ ﭘﯿﻮﻧﺪدﻫﻨﺪة ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ اﺳﺖ، ﮐﻪ در آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ اﯾﻦ ﻣﻮارد در اوﻟﻮﯾﺖ ﻗﺮار ﺑﮕﯿﺮد. در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ، اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :اﯾﺠﺎد ﻣﻮاﻧﻊ در ﻣﺴﯿﺮﻫﺎي ﻧﻔﻮذ دﺷﻤﻦ، و در ﻣﻘﺎﺑﻞ، ﺟﺎدهﺳﺎزي ﺑﺮاي ﻧﯿﺮوﻫﺎي داﺧﻠﯽ؛ اﯾﺠﺎد و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺟﺎدهﻫﺎي ﻣﻮاﺻﻼﺗﯽ؛ و اﯾﺠﺎد ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي اﺷﺘﻐﺎلزا در ﺟﻮار واﺣﺪﻫﺎي دﻓﺎﻋﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد .ﻟﺰوم ﺗﻮﺳﻌﻪ و آﺑﺎداﻧﯽ در اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻫﻢ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﭘﯿﻮﻧﺪدﻫﯽ ﻓﻀﺎﯾﯽ و ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺑﺎ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺸﻮر و ﻫﻢ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺑﻨﯿﮥ دﻓﺎﻋﯽ از ﻃﺮﯾﻖ ﻧﮕﺎﻫﺪاﺷﺖ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﮔﺴﺘﺮش ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ و ﺑﻪوﯾﮋه ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎز در اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ اﺳﺖ. ﻧﺎﭘﺎﯾﺪاري ﺳﮑﻮﻧﺖ:از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮاردي ﮐﻪ ﻫﻢ در ﺑﺤﺚ ﻣﻼﺣﻈﺎت دﻓﺎﻋﯽ-اﻣﻨﯿﺘﯽ  ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻦ ﺑﻪ آن ﺗﻮﺟﻪ ﮔﺮدﯾﺪه و ﻫﻢ در ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺿﺮورت آن دﯾﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺪاري وﻧﺎﭘﺎﯾﺪاري وﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﺳﺘﻘﺮار ﺳﮑﻮﻧﺘﮕﺎﻫﻬﺎ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.ﺑﺮاي ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﭘﺪﯾﺪة ﻧﺎﭘﺎﯾﺪاري ﺳﮑﻮﻧﺖ و ﮐﺎﻫﺶ آن، ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﯾﺰي و ﻃﺮاﺣﯽ ﻃﺮحﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر اﺳﮑﺎن و ﺗﺜﺒﯿﺖ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺳﻌﮥ ﻣﺮاﮐﺰ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ .اﯾﻦ ﻃﺮحﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﻃﺮاﺣﯽ دو ﻣﻨﻈﻮره ﺳﮑﻮﻧﺘﮕﺎهﻫﺎ ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ اﻣﻮر ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ، ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد. دو ﻣﻮرد از ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪاري ﺳﮑﻮﻧﺖ ﮐﻪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪاﯾﺠﺎد ﻧﺎاﻣﻨﯽ ﺷﻮد .ﯾﮑﯽ، اﺳﺘﻔﺎده از ﺣﺮﮐﺖ ﺟﻤﻌﯿﺖ در ﻧﻮار ﻣﺮزي ﺑﺮاي اﻧﺘﻘﺎل و ﺟﺎﺑﻪﺟﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﻧﺎاﻣﻨﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻗﺎﭼﺎق اﺳﻠﺤﻪ، ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ اﺳﺖ، و دﯾﮕﺮي ﻋﺪم ﻋﻤﺮان و آﺑﺎدي در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﻪدﻟﯿﻞ ﻋﺪم ﺛﺒﺎت ﺟﻤﻌﯿﺖ، و در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﻧﺎاﻣﻨﯽ اﺳﺖ .ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﺘﺤﺮك و ﺳﮑﻮﻧﺘﮕﺎهﻫﺎي ﻧﺎﭘﺎﯾﺪار ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﮐﻤﺘﺮاﺣﺴﺎس ﺗﻌﻠﻖ ﺑﻪﺧﺎك و ﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺖ ﺧﻮد در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﻣﻌﺮض ﻧﻔﻮذ ﻧﻘﺸﻪﻫﺎي دﺷﻤﻦ ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد آﺷﻮب و ﺗﺄﺛﯿﺮات روﺣﯽ در ﻫﻨﮕﺎم ﻣﺤﺎﺻﺮه و ﺟﻨﮓ رواﻧﯽ اﺳﺖ .ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺣﻀﻮر ﻣﺮدم در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﻋﻨﻮان دژي ﻣﺤﮑﻢ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﻧﻈﺎﻣﯽ دﺷﻤﻦ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﺪ؛ ﺑﻪوﯾﮋه ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﯿﺮوﻫﺎي ﻧﻈﺎﻣﯽ و اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻣﯽﺷﻮد، ﺗﺄﺛﯿﺮات ﻋﻤﺪهاي در ﭘﺪآﻓﻨﺪ اﻧﺴﺎﻧﯽ و دﻓﺎع ﺷﻬﺮي ﺧﻮاﻫﺪ داﺷﺖ . در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ ﻧﺎﭘﺎﯾﺪاري ﺳﮑﻮﻧﺖ، اﻗﺪاﻣﺎت ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮ ﻣﺤﻮرﻫﺎي اﺟﺮاي ﻃﺮحﻫﺎي دﻓﺎﻋﯽ-ﻋﻤﺮاﻧﯽ ﭼﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮره، و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﺮاﮐﺰ ﺳﮑﻮﻧﺘﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮدن آنﻫﺎ ﺑﻪﺷﻬﺮﻫﺎي ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ، دور زﻧﺪ .ﺑﺎ ﺑﻨﺎي ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎي ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي از ﺳﻮﯾﯽ اﺳﺘﺤﮑﺎﻣﺎت ﻻزم در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ را ﻋﻤﻼًاﯾﺠﺎد ﻣﯽﮐﻨﺪ و از ﺳﻮي دﯾﮕﺮ اﺣﺴﺎس اﻣﻨﯿﺖ ﺑﺮاي ﺳﮑﻮﻧﺖ و ﺟﺬ ب ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﻪ ﻻزﻣﮥ ﺗﻮﺳﻌﻪ و اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي اﺳﺖ، ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﺗﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي:ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﮐﺎﻫﺶ ﺗﺄﺛﯿﺮات ﺗﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي ﻣﻨﻔﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﺎﯾﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، ﻋﻤﺪﺗﺎً در زﻣﯿﻨﮥ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﺰان ﻣﺒﺎدﻻت ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﯿﺰان و اﻣﮑﺎن اﻧﺠﺎم ﺗﺒﺎدﻻت ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و ﻣﻔﯿﺪ اﺳﺖ .در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ، ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات ﻻزم ﺑﺮاي اﯾﻦ ﮐﺎرﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺶ را ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺗﻤﻬﯿﺪات ﺑﻪﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص ﻣﯽدﻫﺪ .ﮔﺴﺘﺮش زﻣﯿﻨﻪﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ اﯾﻦ ﮐﺎر و ﺗﺸﻮﯾﻖ و ﺗﻨﺒﯿﻪ و ﻧﯿﺰ اﻧﺠﺎم ﮐﺎر ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬار ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ اﻗﺪاﻣﺎت ﺗﻮﺳﻌﻪاي و ﺑﻪوﯾﮋه ﺗﻮﺳﻌﮥ اﻗﺘﺼﺎدي در اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ راهﮐﺎرﻫﺎي ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺑﺮاي ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﻗﺘﺼﺎدي و اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ﺑﺮاي ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزد ﺗﺎ ﻧﺎﭼﺎر ﺑﻪاﻧﺠﺎم ﻣﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي ﻏﯿﺮﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺷﻮﻧﺪ .ﺑﺎ اﯾﺠﺎد اﯾﻦ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ و ﺗﻮﺳﻌﮥ اﻗﺘﺼﺎدي ﻣﻨﻄﻘﻪ، اﻧﺘﻈﺎر ﻣﯽرود ﺿﻤﻦ ﻗﺎﻧﻮﻧﻤﻨﺪ ﺷﺪن ﻣﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي ﮐﻪ از ﺑﺮوز ﭘﯽآﻣﺪﻫﺎي ﻧﺎاﻣﻨﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪآن، ﻣﯽﮐﺎﻫﺪ، ﮔﺴﺘﺮش ﻗﺎﻧﻮن و رواج رﻋﺎﯾﺖ اﻣﻮر ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪاﻣﻦ ﺷﺪن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ و ﯾﺎ اﻣﮑﺎن ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده از ﻃﺮﯾﻖ ﺗﻬﺪﯾﺪ را ﻧﯿﺰ ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯽدﻫﺪ .اﻓﺰون ﺑﺮ اﯾﻦ، اﯾﺠﺎد ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎي ﻻزم ﺟﻬﺖ اﻧﺠﺎم ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي ﻣﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺎزارﭼﻪﻫﺎي ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﮔﻮﻧﻪاي ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺳﺘﺤﮑﺎﻣﺎت دﻓﺎﻋﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ . در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﻧﺎﺷﯽ از وﯾﮋﮔﯽ ﺗﺒﺎدﻻت ﻣﺮزي، اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :ﺗﻘﻮﯾﺖ زﯾﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎ ﺑﻪﺷﮑﻞ ﻃﺮحﻫﺎي ﭼﻨﺪﻣﻨﻈﻮره ﻋﻤﺮاﻧﯽ-دﻓﺎﻋﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﻧﯿﺰ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي دو ﻣﻨﻈﻮره ﺗﻮﺳﻌﻪاي -دﻓﺎﻋﯽ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬارﻧﺪ. ﺗﻔﺎوتﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ :ﺗﻤﻬﯿﺪاﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﮐﺎﻫﺶ ﺧﻄﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ در زﻣﯿﻨﮥ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﻔﺎوتﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺻﻮرت ﮔﯿﺮد، ﻋﻤﺪﺗﺎً ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﺗﻘﻮﯾﺖ وﺣﺪت ﻣﻠﯽ و ﮔﺴﺘﺮش اﺣﺴﺎس ﯾﮕﺎﻧﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﺎ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮﮐﺰي ﮐﺸﻮر ﻣﯽﺷﻮد .ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪﺧﻮاﺳﺘﻪﻫﺎ و ﻧﯿﺎزﻫﺎي ﻣﺮدم ﺳﺎﮐﻦ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻦ ﻫﻮﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ آﻧﺎن ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺟﺰﺋﯽ از ﻫﻮﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ ﻣﻠﯽ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﺗﻘﻮﯾﺖ رواﺑﻂ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ و ﻣﺮﮐﺰ ﻧﺸﯿﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﺮده و از ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺗﻬﺪﯾﺪات ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺮ آﻧﺎن ﺑﮑﺎﻫﺪ .ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﮐﻪ وﺟﻮد ﺗﻌﻠﻖ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ، ﻗﻮﻣﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﺮدم ﮐﺸﻮر ﺑﻪﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺖ و ﮐﺸﻮر ﺧﻮد ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه در ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻋﻤﻞ ﮐﻨﺪ. در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ ﺗﻔﺎوتﻫﺎي ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﻗﻮﻣﯽ، اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ :ﺗﺴﻬﯿﻞ رﻓﺖ و آﻣﺪ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﻣﻨﺎﻃﻖ داﺧﻠﯽ ﮐﺸﻮر و ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮدن اﻣﮑﺎن اﻗﺎﻣﺖ اﻣﻦ و راﺣﺖ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي در ﺟﻬﺖ ﺗﺄﻣﯿﻦ اﻗﺎﻣﺖ اﻣﻦ و راﺣﺖ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ در ﻣﺤﯿﻂ اﻣﻦ و ﺻﻤﯿﻤﯽ، ﺑﺎﯾﺪ در ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎي ﮐﺸﻮر ﻗﺮار ﮔﯿﺮﻧﺪ .اﯾﺠﺎد ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮاﻫﺎ، ﻫﺘﻞﻫﺎ و ﻣﺮاﮐﺰ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﻗﺎﻣﺘﯽ درﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻫﻢ ﺑﻪﺗﻘﻮﯾﺖ رواﺑﻂ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم ﻣﺮﮐﺰ ﻧﺸﯿﻦ و ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﺪ و ﻫﻢ ﻣﯽﺷﻮد از ﺳﺎﺧﺘﻤﺎنﻫﺎي ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه، ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻃﺒﻖ اﺻﻮل ﭘﺪآﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺑﻪﻋﻨﻮان اﺳﺘﺤﮑﺎﻣﺎت دﻓﺎﻋﯽ در ﻣﻮاﻗﻊ ﺗﻬﺪﯾﺪ و ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار داد.ﺿﺪﯾﺖ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ :ﺿﺪﯾﺖ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ، در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از اﺣﺴﺎس ﺗﻔﺎوت و ﺗﺒﺎﯾﻦ ﻣﯿﺎن ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي و ﻣﺮﮐﺰي در ذﻫﻦ ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ اﯾﺠﺎد ﮐﻨﺪ . ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ ﺗﻮﺟﻬﯽ از ﺳﻮي ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ دوﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰي ﻧﺒﯿﻨﻨﺪ و در ﻋﻮض ﺗﺒﻌﯿﺾ را اﺣﺴﺎس ﮐﻨﻨﺪ، ﺧﻮد را ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪﺳﯿﺴﺘﻢ اداري و اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﮐﺸﻮر ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻨﺪ .از اﯾﻦ روي، ﺳﻌﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﮐﺮد ﺧﻮد را ﺗﺎﺑﻊ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎ و ﻃﺮحﻫﺎي ﺗﻮﺳﻌﮥ ﮐﺸﻮر ﻧﺪاﻧﻨﺪ .ﺑﻪﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﻋﻤﺮاﻧﯽ و ﺗﻮﺳﻌﻪاي دوﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰي در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي را دﺷﻤﻦ ﻣﯽﺷﻤﺎرﻧﺪ و ﺑﺮ ﺿﺪ آن اﻗﺪام ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ .ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ اﻗﺪام ﻣﺆﺛﺮ در اﯾﻦ راﺑﻄﻪ اﯾﺠﺎد ﺣﺲ ﺗﻌﻠﻖ و ﮔﺴﺘﺮش ﺣﺲ اﻋﺘﻤﺎد در ﺑﯿﻦ ﻣﺮدم ﻣﺮزﻧﺸﯿﻦ ﺑﺎ دوﻟﺖ و ﻣﺮدم ﮐﺸﻮر اﺳﺖ ﺗﺎ اﻣﮑﺎن ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎدة دﺷﻤﻦ ﺧﺎرﺟﯽ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي ﺑﻪﻋﻤﻞ آﯾﺪ. اﻣﺎ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ وﯾﮋﮔﯽ ﺿﺪﯾﺖ ﺳﯿﺴﺘﻤﯽ، اﻗﺪاﻣﺎت دﻓﺎع ﻏﯿﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﺮ ﻣﺤﻮر ﺗﻘﻮﯾﺖ و ﺗﺠﻬﯿﺰ زﯾﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎي ﺗﻮﺳﻌﻪ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﻪﺻﻮرت ﻣﻠﻤﻮس و ﻋﻤﻠﯽ، دور ﻣﯽزﻧﺪ .اﯾﻦ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎي ﻏﯿﺮﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎي اداري و ﻧﻈﺎرﺗﯽ و ﮐﻼً ﺗﻮﺳﻌﮥ اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ و اﻗﺘﺼﺎدي در اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ از ﯾﮏ ﺳﻮ، و ﺗﻮﺳﻌﮥ اﻗﺘﺼﺎدي ﭘﺎﯾﺪار و ﯾﮑﭙﺎرﭼﻪ ﺑﺎ ﺗﻘﻮﯾﺖ رواﺑﻂ اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺎ ﺳﯿﺴﺘﻢﻫﺎي اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ درون ﮐﺸﻮر. : .اﻫﺪاف ﮐﻼن ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ در اﺳﺘﺎن ﻣﺮزي ﺳﯿﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن 4 -اﯾﻤﻦ ﺳﺎزي ﻣﺮاﮐﺰ ﺣﯿﺎﺗﯽ و ﺣﺴﺎس -ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﮐﺮدن رﻋﺎﯾﺖ اﺻﻮل و ﺿﻮاﺑﻂ ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ در ﻃﺮح ﻫﺎي ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻮاﺣﻞ -ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﻤﯽ و ﮐﯿﻔﯽ ﻧﯿﺮوي اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ -اﯾﻤﻦ ﺳﺎزي ﻣﺮاﮐﺰ اﺻﻠﯽ ﻧﯿﺮوﻫﺎي ﻣﺴﻠﺢ و ﮐﺎﻫﺶ آﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮي در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺣﻮادث ﻏﯿﺮ ﻣﺘﺮﻗﺒﻪ و ﺟﻨﮓ ﻧﺮم -ﮐﺎﻫﺶ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻫﺎي آﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎي اﺻﻠﯽ ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﯽ .ﻣﻔﻬﻮم آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي 5 ، در آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻧﯿﺰ اﻫﺪاف آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻦ در ﻣﺤﺪوده ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ )درﺣﺪ ﻣﻨﻄﻘﻪ (و در ﺷﺮاﯾﻂ ﺧﺎص ﻣﺮزي ﺑﻮدن اﻋﻤﺎل ﻣﯽﮔﺮدد ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻓﻀﺎﯾﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر » ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪاﺑﻌﺎد دﺧﯿﻞ در ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻓﻀﺎﯾﯽ اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ را ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ دارد .آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪه اﺳﺖ .در اﯾﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ « ﺑﻬﺮه وري ﻣﻄﻠﻮب و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ازﻣﺰﯾﺖﻫﺎي اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ در راﺳﺘﺎي ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻠﯽ و در ﭼﺎرﭼﻮب ﺗﻮﺳﻌﻪ و اﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮر ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﺗﻨﺎﺳﺐ، ﻣﺰﯾﺖ و اﻣﻨﯿﺖ ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ارﮐﺎن اﺻﻠﯽ آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ ؛ ﺑﻪ ﻃﻮريﮐﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي در راﺳﺘﺎ و ﭼﺎرﭼﻮب ﺗﻮﺳﻌﻪ و اﻣﻨﯿﺖ ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﺷﻮد .درﻣﺠﻤﻮع، آﻣﺎﯾﺶ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي، ازﻃﺮﯾﻖ ﺗﻮزﯾﻊ ﺑﻬﯿﻨﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در ﭘﻬﻨﻪ ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي اﻣﮑﺎنﭘﺬﯾﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﮐﻪ ﻫﺮﯾﮏ از اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ، ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖﻫﺎ، ﻧﯿﺎزﻫﺎ، ﻣﺤﺪودﯾﺖﻫﺎ و ﺗﻬﺪﯾﺪات آن، از ﻃﯿﻒ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ از ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎي اﻗﺘﺼﺎدي، اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و اﻣﻨﯿﺘﯽ ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮده و اﻣﮑﺎن رﺷﺪ ﻣﺎدي و ﻣﻌﻨﻮي را ﺑﺮاي ﺳﺎﮐﻨﯿﻦ اﯾﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻓﺮاﻫﻢ ﺳﺎزد . .ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﺎن ﻣﺮزي ﺳﯿﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ، ﭼﺸﻢاﻧﺪاز ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﺎن ﻣﺮزي ﺳﯿﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ذﯾﻞ آﻣﺪه اﺳﺖ: -ﻋﺰم ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ و ﺑﺎور ﻋﻤﻮﻣﯽ در ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻦ و ﻣﺮدم اﺳﺘﺎن و ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ اﺻﻮل ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞو ﺑﺮﺧﻮرداري از اﺻﻮل ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ:1ﻋﺎﻣﻞ ﺟﺎﻣﻊ، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﻓﺘﻪ و ﻧﻬﺎدﯾﻨﻪ ﺷﺪه در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎ. . -ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪي در ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺣﺪاﮐﺜﺮ اﯾﻤﻨﯽ و ﭘﺎﯾﺪاري و ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ آﺳﯿﺐﭘﺬﯾﺮي زﯾﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎي ﻣﺮﺗﺒﻂ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺗﻬﺪﯾﺪات دﺷﻤﻦ و ﺷﻮرشﻫﺎي ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ 2 . -اﯾﻔﺎي ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﯽ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎ در ﺣﺮاﺳﺖ و ﺣﻔﻆ اﺳﺘﻘﻼل، ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ارﺿﯽ و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﻫﺎي ﻣﻠﯽ در ﭼﺮﺧﻪ ﻧﻈﺎم دﻓﺎﻋﯽ اﻣﻨﯿﺘﯽ 3 -ﺑﺮﺧﻮرداري از آﻣﺎﯾﺶ ﺳﺮزﻣﯿﻨﯽ ﻣﻨﺎﺳﺐ و ﻣﺘﮑﯽ ﺑﻪ وﯾﮋﮔﯽﻫﺎي ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎﯾﯽ، ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اﺻﻮل دﻓﺎع ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ در ﺣﻮزهﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ 4 رﻋﺎﯾﺖ ﺗﻮزﯾﻊ و ﭘﺮاﮐﻨﺪﮔﯽ ﻣﻮزون ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﻫﺎ و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎ در ﻋﺮﺻﻪ اﯾﻤﻦﺟﻐﺮاﻓﯿﺎ . -ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪي در ﺗﻮﻟﯿﺪ داﻧﺶ ﻓﻨﯽ و ﺑﺮﺧﻮرداري از ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ و ﭘﮋوﻫﺸﯽ در زﻣﯿﻨﻪ ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﺎزدارﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﻻ و ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﻣﻤﺘﺎز 5 در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﺎن و ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎ   . . -ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و ﺣﻘﻮﻗﯽ و ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺟﺎﻣﻊ در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﺎن و ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ و اﺟﺮاي اﻟﺰاﻣﺎت و ﺿﻮاﺑﻂ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ 6 -ﺑﺮﺧﻮرداري از ﻧﻈﺎم ﯾﮑﭙﺎرﭼﻪ، ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ و ﮐﺎرآﻣﺪ ﭘﺪاﻓﻨﺪ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﻣﻞ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺳﺎزﻧﺪه و ﭘﯿﺸﺒﺮﻧﺪه ﺑﺎ دوﻟﺖ در زﻣﯿﻨﻪ اﻋﻤﺎل ﺗﺪاﺑﯿﺮ 7 دﻓﺎﻋﯽ-اﻣﻨﯿﺘﯽ .
بازارچه هاي مرزي استان
استان سیستان وبلوچستان دارای 7 بازارچه فعال بوده كه پنج بازارچه آن در مرز مشترك با پاكستان شامل میرجاوه در زاهدان ، پيشين در سرباز ، كوهك و جالق در سراوان، ریمدان در چابهار و همچنین دو بازارچه مرزي در مرز مشترك با افغانستان ( ميلك و گمشاد در زابل ) نقش به سزايي در مبادلات بازرگاني با كشورهاي همسايه دارند.
بازارچه مرزي ميرجاوه:
بازارچه مرزی میرجاوه در ميل 72 ودر 15 كيلومتري بخش ميرجاوه قراردارد ودر آن سوي مرز با شهرك تفتان ، پاكستان هم مرز مي باشد.
اين بازارچه در محوطه اي به مساحت 120 هزار متر مربع واقع شده و عمده اقلام صادراتی آن شامل ، كشمش ، خرما ، وتخم گشنيز مي باشد . اين بازارچه داراي تاسيسات اداري براي كاركنان بازارچه و گمرك و مرزباني و همچنين سوله و انبار و باسكول 60 تني مي باشد.
اقلام عمده صادراتي: تخم كشنيز ، نخود خام ، خرما، آلو بخارا، عناب ، شكلات
بازار چه مرزي پيشين :
اين بازارچه در زميني به مساحت 9000 مترمربع در 15 كيلومتري بخش پيشين از توابع شهرستان سرباز و در مقابل روستاي رديك پاكستان قرار دارد ، اين منطقه نيز از دير باز محل مبادله كالا به صورت تهاتري بوده به گونه اي كه ازسال هاي اول انقلاب شكوهنمد اسلامي احداث گمرك رسمي براي مبادلات قانوني كالا در دستور كار دلتمردان قرار گرفته است. فعاليت تجاري اين بازارچه از سال 1375 آغاز ودر حال حاضر يك كانتيز و دوباب اتاق جهت مجموعه اداري و دو سوله به مساحت 2150 متر مربع به عنوان انبار و يك دستگاه باسكول 60 تني جهت انجام امورات بازارچه استفاده مي شود.
اقلام عمده صادراتی: كنسرو جات ، نخود خام ، ضايعات آهن، شكلات ، نمك، گچ
بازارچه مرزي ميلك:
اين بازارچه براساس مصوبه شوراي عالي امنيت ملي و در راستاي اهداف گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ايجاد گردید. از اهداف مهم ایجاد این بازارچه می توان به رسمي كردن مبادلات ميان ايران و كشور همسايه افغانستان ، ايجاد اشتغال براي مردم بومي ، بالا بردن در آمد آنان از طريق تبادل كالا ، جلوگيري از قاچاق کالا و مواد مخدر، حفظ ثبات و امنيت مرزي منطقه ، همكاري با نيروي انتظامي و بهبود مسائل اجتماعي و فرهنگي مردم اين منطقه اشاره کرد 0.
اين بازارچه در مجاورت روستاي ميلك و در جوار رودخانه مرزي مشترک پريان ودر نزديكي شهر زرنج مركز ولايت نيمروز افغانستان قرار دارد .این بازارچه در حال حاضر دارای 7 دستگاه سوله ( انبار ) ، غرفه های تجاري و ساختمان اداري بازارچه ، گمرك ، پاسگاه انتظامي و باسكول 60 تني می باشد و ازاین رو يكي از مجهزترین بازارچه هاي سطح استان به شمار می رود.
به دنبال تحولات افغانستان و برقراری روابط سیاسی و مبادلات تجاری و بازرگانی ، پل ابریشم (میلک) به منظور رونق تجاری و بازرگانی و ترانزیت کالا در جوار بازارچه مرزی میلک افتتاح و پس از بهره برداری مورد استفاده تجار و بازرگانان قرار گرفت .
اقلام عمده صادارتي: سبيب زميني ، گوجه فرنگي ، سيمان سفيد ، پمپ آب ، كنسرو لوبيا ، كولر ابي ، نمك ، كلمن اب ، قير ، زغال سنگ ، يخچال و...
بازارچه مرزي كوهك:
اين بازارچـــه در 5 كيلومتري روستاي كوهك از توابع بخش بم پشت سراوان در محدوده فنس كشي شده واز سال 1375 فعاليت تجاري خود را آغاز نموده است 0 همچنین در آن سوی مرز نیز کشور پاکستان مبادرت به ساخت گمرک و تأسیسات مورد نیاز نموده است.
اين بازارچه در محوطه اي فنس كشي شده به مساحت 10 هكتار واز امكانات آب ، برق و تلفن برخوردار است ،
اقلام عمده صاداراتي: نخود خام ،گريس ، خرما، آهن قراضه ، پارافين
بازارچه مرزي جالق:
اين بازارچه در 15 كيلومتري بخش جالق براساس مصوبه طرح توسعه توازن منطقه اي استان جانمايي و با اعتباري بالغ بر 80 ميليارد ريال كار فنش كشي آن در زميني به مساحت 10 هكتار با تاسيسات ساختمان اداري ، تجاري به مساحت 1281 متر مربع دو واحد يك هزار متري سوله به عنوان انبار با تاسيسات آب ، برق ، باسكول 60 تني كه در تاريخ 13/6/85 افتتاح واز نیمه دوم سال 1385 شروع به فعاليت نموده است.
اقلام عمده صادارتي: نوشابه ، خرما
بازارچه مرزي گمشاد:
این بازارچه در روستای گمشاد واقع در بخش میانکنگی واقع شده و در سال 1384 از محل اعتبارات توازن منطقه ای به میزان 660 میلیون ریال نسبت به فنس کشی آن اقدام گردیده است . این بازارچه در سال 1386 راه اندازی و شروع به فعالیت نموده است.
اقلام عمده صاداراتي: رب گوجه فرنگي، شكلات، كيك، نوشابه ، آبليمو
بازارچه مرزي ريمدان :
اين بازارچه در حوزه شهرستان چابهار واقع گرديده و در سال 1384 با تخصيص اعتبار مراحل تسطيح ، فنس كشي ، انشعاب آب ، برق ، نصب باسكول ، خريد كانكس انجام كه پس از استقرار گمرك و ثبت نام از غرفه داران بهره برداري و فعال گرديد.
اقلام عمده صادارتي: پياز، آهن قراضه، سيب درختي
 
دفاع غیرعامل يا پدافند غیرعامل:
 به مجموعه اقداماتی اطلاق می‌گردد که به کارگیری جنگ افزارو تسلیحات نیاز ندارد و با اجرای آن می‌توان از وارد شدن خسارات مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس و مهم نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری نموده و یا میزان خسارات و تلفات ناشی از حملات و بمباران های هوایی موشکی دشمن را به حداقل ممکن کاهش داد.
پدافند غیرعامل به معنای کاهش آسیب‌پذیری در هنگام بحران، بدون استفاده از اقدامات نظامی و صرفا با بهره‌گیری از فعالیت‌های غیرنظامی، فنی و مدیریتی است. اقدامات پدافند غیرعامل شامل پوشش، پراکندگی، تفرقه و جابجایی، فریب، مکان یابی، اعلام خبر، قابلیت بقا، استحکامات، استتار، اختفاء، ماکت فریبنده و سازه‌های امن می‌باشد.در پدافند غیرعامل تمام نهادها، نیروها، سازمان‌ها، صنایع و حتی مردم عادی می‌توانند نقش موثری ایفا کنند در حالیکه در پدافند عامل مانند سیستم‌های ضدهوایی و هواپیماهای رهگیر، تنها نیروهای مسلح مسئولیت برعهده دارند.
دفاع غیرعامل در واقع مجموعه تمهیدات ،اقدامات و طرح هایی است که با استفاده از ابزار، شرایط و حتی المقدور بدون نیاز به نیروی انسانی به صورت خود اتکا صورت گیرد .چنین اقداماتی از یک سو توان دفاعی مجموعه را در زمان بحران افزایش داده و از سوی دیگر پیامدهای بحران را کاهش و امکان بازسازی مناطق آسیب دیده را با کمترین هزینه فراهم می سازد. در حقیقت طرح های پدافند غیرعامل قبل از انجام مراحل تهاجم و در زمان صلح تهیه و اجرا می گردند. با توجه به فرصتی که در زمان صلح جهت تهیه چنین طرح هایی فراهم می گردد،ضروری است این قبیل تمهیدات در متن طراحی ها لحاظ گردند. به کارگیری تمهیدات و ملاحظات پدافند غیرعامل علاوه برکاهش شدید هزینه ها، کارآیی دفاعی طرح ها، اهداف و پروژه ها را در زمان تهاجم دشمن بسیار افزایش خواهد داد.
درحال حاضر عمده ترین هدف پدافند غیرعامل، ایمن سازی و کاهش آسیب پذیری زیرساخت های مورد نیاز مردم است تا بتدریج شرایطی را برای امنیت ایجاد نماید. این گونه اقدامات مهم در اکثر کشورهای دنیایا انجام شده و یا در حال اقدام است.
این اقدامات اگر به صورت یک برنامه ریزی و با طراحی در توسعه کشور(توسعه پایدار) نهادینه شود، خود به خود بسیاری از زیر ساخت هایی که ایجاد می شود، در ذات خود ایمنی خواهند داشت برای اصلاح زیرساخت های فعلی هم می توان با ارائه راهکارهایی مثل مهندسی مجدد، آنها را مستحکم کرد.
 
تمهیدات و اقدامات پدآفند غیرعامل در آمایش مناطق مرزي:
تمهیدات و اقداماتی که در رابطه با پدآفند غیرعامل در آمایش مناطق مرزي باید صورت گیرد، درحقیقت تمهیدات و اقداماتی است که در پاسخ به آثار و پیآمدهاي منفی ناشی از ویژگی مناطق مرزي است که میزان آسیب پذیري آن مناطق را در برابر تهدیدات خارجی بالا می برد. به عبارت دیگر،این تمهیدات و اقدامات به منظور کاهش میزان آسیب پذیري مناطق مرزي که ناشی از ویژگی هاي همان مناطق در برابر تهدیدات خارجی است.
تمهیدات، در حقیقت، بسترسازي براي انجام اقدامات مربوط به پدآفند غیرعامل در برابر تهدیدات ناشی از ویژگی هاي مناطق مرزي است. بر این اساس، کارهایی که به صورت زمینه سازي و فراهم سازي بستر مناسب براي انجام کارهاي مربوط به پدآفند غیرعامل، و نه خود اقدامات که باید به مورد اجرا گذاشته شود، بر حسب ویژگی هاي مناطق مرزي، ابتدا مورد بررسی قرار می گیرد، و سپس اقدامات لازم در این زمینه عنوان خواهد شد:
دوري از مرکز:
 براي مقابله با ویژگی خاص مناطق مرزي در رابطه با دوري از مرکز، تمهیدات و تسهیلاتی مانند: طراحی و برنامه ریزي مقابله با قدرت نفوذ و کنترل دشمن، تقویت فیزیکی و غیرفیزیکی مناطق مرزي، و افزایش فعالیت هایی که موجب کاهش فقر منطقه می شود، در نظر باید گرفت.در حقیقت ویژگی دوري از مرکز در مناطق مرزي، طی زمان طولانی باعث تضعیف ارتباط میان آن مناطق و مرکز کشور شده است. این ارتباط بر دو گونه ذهنی و عینی است. در زمينه ارتباط ذهنی، مردم ساکن و یا حتی افرادي که مؤقتاً در مناطق مرزي حضور دارند، به دلیل بعد فاصله، به صورت ذهنی احساس دوري از مرکز می کنند، و این احساس دوري به عدم استحکام پیوند ذهنی و عاطفی میان مردم ساکن در مناطق مرزي و مسئولین مرکزنشین منجر می شود. از این رو، مبادله اطلاعات که لازمه ارتباط سریع و مستحکم، تضعیف می شود، تأثیر مرکز بر مناطق مرزي وخبررسانی مناطق مرزي به مرکز نیز ضعیف میگردد.
در رابطه با ویژگی دوري از مرکز، اقداماتی مانند: احداث تأسیسات و استحکامات دفاعی مثل انسداد مرزها، اجراي طرحهاي عمرانی- دفاعی چند منظوره، و گسترش فعالیت هاي اشتغال زا در جوار واحدهاي دفاعی مرزها، باید صورت گیرد. گسترش شبکه هاي اطلاع رسانی و به ویژه در نظام اداري کشور موجب ارتباط بیشتر میان مرکز و مناطق مرزي می شود، میتواند این فاصله ذهنی را کاهش دهد. همچنین، توجه به توسعه و عمران مناطق مرزي میتواند احساس تفاوت و دوري از مرکز را پایین بیآورد.
انزواي جغرافیایی:
 براي مقابله با انزواي جغرافیایی در مناطق مرزي تمهیداتی مانند: کاهش امکان دسترسی دشمن به منطقه و برعکس، افزایش امکان دسترسی نیروهاي خودي به مناطق مرزي؛ تقویت ارتباط مناطق مرزي با مناطق داخلی و مرکز کشور، و کاهش فقر و عقب ماندگی مناطق مرزي، باید صورت گیرد. تمهیداتی که براي مقابله با پدیده انزواي جغرافیایی در مناطق مرزي باید صورت گیرد، در حقیقت، همانند تمهیداتی است که به منظور مقابله با پدیده دوري از مرکز باید انجام داد. اما این تفاوت نیز وجود دارد که به دلیل ماهیت غیرفیزیکی و ذهنی بودن دوري از مرکز، در مقابل فیزیکی و عینی بودن انزواي جغرافیایی است. از این روست که براي مقابله با پدیده دوري از مرکز زمینه سازي و بسترسازي بیشتري لازم است که از نوع تمهیدات است، ولی براي مقابله با پدیده انزواي جغرافیایی، خروج از انزوا به وسيله تقویت خطوط ارتباطی و افزایش وسایل پیونددهنده  فیزیکی است،که در آمایش سرزمین بایستی این موارد در اولویت قرار بگیرد.
در رابطه با ویژگی انزواي جغرافیایی، اقداماتی مانند: ایجاد موانع در مسیرهاي نفوذ دشمن، و در مقابل، جاده سازي براي نیروهاي داخلی؛ ایجاد وتقویت جاده هاي مواصلاتی؛ و ایجاد فعالیت هاي اشتغال زا در جوار واحدهاي دفاعی در مناطق مرزي، باید صورت گیرد. لزوم توسعه و آبادانی در این مناطق هم به منظور پیونددهی فضایی و جغرافیایی این مناطق با مرکز کشور و هم تقویت بنيه دفاعی از طریق نگاه داشت جمعیت و گسترش فعالیت و به ویژه ساخت و ساز در این مناطق است.
ناپایداري سکونت:
 از جمله مواردي که هم در بحث ملاحظات دفاعی- امنیتی مطالعات آمایش سرزمین به آن توجه گردیده و هم در پدافند غیرعامل ضرورت آن دیده شده است توجه به پایداري وناپایداري وچگونگی استقرار سکونتگاه ها می باشد. براي مقابله با پدیده ناپایداري سکونت وکاهش آن، تمهیداتی مانند: برنامه ریزي و طراحی طرح هایی به منظور اسکان و تثبیت جمعیت و نیز توسعه مراکز جمعیتی در مناطق مرزي، مورد نظر است. این طرح ها باید به منظور طراحی دو منظوره سکونتگاه ها با رعایت امور پدآفند غیرعامل، صورت گیرد.
دو مورد از مسائل مربوط به ناپایداري سکونت که در مناطق مرزي میتواند منجر به ایجاد ناامنی شود. یکی، استفاده از حرکت جمعیت در نوار مرزي براي انتقال و جابه جایی عوامل ناامنی مانند قاچاق اسلحه، مواد مخدر و جاسوسی است، و دیگري عدم عمران و آبادي در مناطق مرزي به دلیل عدم ثبات جمعیت، و در نتیجه تشدید ناامنی است. جمعیت متحرك و سکونتگاههاي ناپایدار میتواند کمتر احساس تعلق به خاك و محل سکونت خود در مناطق مرزي بیشتر در معرض نفوذ نقشه هاي دشمن جهت ایجاد آشوب و تأثیرات روحی در هنگام محاصره و جنگ روانی است. همچنین حضور مردم در مناطق مرزي میتواند به عنوان دژي محکم در برابر تهدیدات نظامی دشمن عمل کند؛ به ویژه هنگامی که با نیروهاي نظامی و انتظامی ترکیب می شود، تأثیرات عمدهاي در پدآفند انسانی و دفاع شهري خواهد داشت .
تبادلات مرزي:
 تمهیداتی که به منظور کاهش تأثیرات تبادلات مرزي منفی در مناطق مرزي باید صورت گیرد، عمدتاً در زمينه کاهش میزان مبادلات غیرقانونی و در مقابل افزایش میزان و امکان انجام تبادلات قانونی و مفید است. در این رابطه، قوانین و مقررات لازم براي این کار بیشترین نقش را به عنوان تمهیدات به خود اختصاص می دهد. گسترش زمینه هاي فرهنگی این کار و تشویق و تنبیه و نیز انجام کار فرهنگی می تواند تأثیر گذارباشد. البته اقدامات توسع هاي و به ویژه توسعه اقتصادي در این مناطق می تواند راهکارهاي قانونی براي فعالیت اقتصادي و امرار معاش براي مردم مرزنشین فراهم سازد تا ناچار به انجام مبادلات مرزي غیرقانونی نشوند. با ایجاد این فعالیت ها و توسعه اقتصادي منطقه، انتظار می رود ضمن قانونمند شدن مبادلات مرزي که از بروز پیآمدهاي ناامنی مربوط به آن، می کاهد، گسترش قانون و رواج رعایت امور قانونی منجر به امن شدن بیشتر منطقه در برابر تهدیدات خارجی و یا امکان سوء استفاده از طریق تهدید را نیز کاهش می دهد
تفاوت هاي فرهنگی و قومی:
 تمهیداتی که به منظور کاهش خطر تهدیدات خارجی درزمينه استفاده از تفاوت هاي فرهنگی و قومی در مناطق مرزي می تواند صورت گیرد، عمدتاً پیرامون تقویت وحدت ملی و گسترش احساس یگانگی اجتماعی میان مردم مناطق مرزي با مناطق مرکزي کشور می شود. توجه به خواسته ها و نیازهاي مردم ساکن در مناطق مرزي و پذیرفتن هویت فرهنگی و قومی آنان به عنوان جزئی از هویت فرهنگی و قومی ملی میتواند به تقویت روابط فرهنگی و قومی میان مردم مرزنشین و مرکز نشین کمک کرده و از تأثیر تهدیدات خارجی بر آنان بکاهد. تحقیقات دراین رابطه نشان داده است که وجود تعلق خاطر فرهنگی، قومی و تاریخی مردم کشور به محل سکونت و کشور خود می تواند به عنوان عامل تعیین کننده در پدآفند غیرعامل در مناطق مرزي عمل کند.
اهداف کلان پدافند غیر عامل در استان هاي مرزي:
1- ایمن سازي مراکز حیاتی و حساس
2- نهادینه کردن رعایت اصول و ضوابط پدافند غیر عامل در طرح هاي توسعه سواحل
3- توسعه کمی و کیفی نیروي انسانی متخصص
4- ایمن سازي مراکز اصلی نیروهاي مسلح و کاهش آسیب پذیري در مقابل حوادث غیر مترقبه و جنگ نرم
5- کاهش مجموعه هاي آسیب پذیر به عنوان یکی از مولفه هاي اصلی بازدارندگی